مطالب دسته بندی : ادبیات و مذهب

حدیث روز دوشنبه 4 فروردین 1393

امام باقر علیه السلام:

لا تَتَهاوَن بِصَلاتِکَ، فَإِنّ النَّبیَّ صلى اللَّه علیه وآله قالَ عِندَ مَوتِهِ: «لَیسَ مِنّی مَنِ ‏استَخَفَّ بِصَلاتِهِ»

نمازت را سبُک مشمار، که همانا پیامبر صلى اللَّه علیه وآله هنگام رحلتش فرمود: «هر کس نماز را سبک بشمارد، از من نیست».

الکافی: ج ۳ ص ۲۶۹ ح ۷ / شناخت‌نامه نماز: ج2 ص 730

______________________________

امام على سلام الله علیه:

لَیسَ الحَکیمُ مَن لَم یُدارِ مَن لا یَجِدُ بُدّا مِن مُداراتِهِ.

حکیم نیست آن‏که مدارا نکند با کسانى که چاره‏اى جز مدارا با آنان نیست.

تحف العقول: ص 218

ادامه مطلب / دانلود

«قسمت» به معانى مختلفى به کار برده مى‏شود که اعتقاد به برخى از آنها، موجّه است و به برخى دیگر ناموجه. قسمت به این معنا که: «یک رویداد، معلول یک سرى عوامل است که با تحقق آن عوامل، قطعاً آن رویداد به وقوع خواهد پیوست» ، این معنا کاملاً منطقى و صحیح است؛ مثلاً اگر کسى هر روز ورزش کند، عضلاتش قوى خواهد شد و یا اگر در عبور از خیابان دقت نکند، تصادف رخ خواهد داد.

آیا چیزی به اسم قسمت وجود دارد؟ (2)

کاربرد معنایى دیگر براى قسمت، آن است که: «نقش فرد در حوادث کاملاً نادیده گرفته شده، همه چیز به مقدرات واگذار گردد». این برداشت از قسمت برداشتى نادرست و توجیه خوبى براى اهمال‌ها، ناتوانى‏ها، بد عمل کردن‌ها و اعمال بد انسان است.

در مورد ازدواج نیز، مسلماً قسمت به معناى اول صحیح و به معناى دوم نادرست است؛ زیرا ازدواج رویدادى است که برخواست دو طرف و شرایطى که در نظر مى‏گیرند، بستگى دارد و نمى‏توان نقش اختیار را در این زمینه نادیده گرفت.

اگر تصویر صحیحى از موضوع قضا و قدر داشته باشیم، همه این ابهامات به کنار خواهد رفت. مسأله قضا و قدر همان مشیت الهى است که در نظام هستى، هر چیز را با محاسبه دقیق و معین به طور قانون‏مند و سازوار در چارچوب نظام علت و معلول قرار داده است.

شناخت صحیح مشیت خداوند و خواست انسان مبتنى بر داشتن تصور صحیح از مشیت خداوند در نظام جهان و انسان است. تردیدى نیست که هیچ رخدادى در جهان جز به خواست و مشیت خداوند اتفاق نمى‏افتد.

برگى که از درخت ساقط مى‏شود و یا کارى که از انسان سر مى‏زند هر دو به مشیت خداوند است. اما چگونگى جریان مشیت در این دو تفاوت دارد. زیرا انسان تفاوتى عمده و اساسى با دیگر موجودات دارد و آن این که داراى اختیار است. به عبارت دیگر خداوند خواسته است که انسان مختار باشد و به اختیار خود بتواند کارى را انجام دهد.

بر این اساس اختیار انسان در طول مشیت و قضا و قدر خداوند است. یعنى خداوند خواسته که انسان توان خواستن و انتخاب کردن را داشته باشد. از همین‏رو اگرشما علت‏ها وعوامل کارى را کاملا فراهم و بر آن اقدام نمودید آن واقعه اتفاق خواهد افتاد. مثلا اگر آتش و بنزین و اکسیژن را در کنار هم قرار دهید قطعا انفجار رخ خواهد داد. این همان نظام متقن و تخلف ناپذیر هستى است. حال زمانى که اسباب و علل کارى را فراهم مى‏سازید و آن کار صورت مى‏پذیرد آیا بدون مشیت الهى صورت گرفته؟

مسلماً این چنین نیست ولى مشیت خدا چیزى زاید بر در دسترس قرار دادن همان اسباب و علل و تأثیربخشى به آن نیست. در مورد انسان هم مشیت او بر آزاد و مختار بودن انسان است. بنابراین فعالیت‏هاى ارادى انسان جبرا از او صادر نمى‏شود و مستند به خواست آزاد خود اوست. در عین حال به مشیت الهى نیز استناد دارد به این معنا که اگر تکوینا نمى‏خواست چنین بشود به او آزادى و اختیار نمى‏داد و مانند دیگر اجزاى طبیعى در مسیر واحدى انسان را به حرکت در مى‏آورد.

از این‏جاست که مى‏بینیم برخلاف پندار برخى از متکلمین و مستشرقین، اسلام قائل به مشیت و تقدیر الهى است اما تقدیر به معنایى که گفتیم هرگز مستلزم جبر و بی‌گناه بودن فرد در کاری که می‌کند نیست. براى توضیح این مطلب، به نکات ذیل دقت کنید:

الف) خداى سبحان هستى بخش کائنات است و هر چیزى در اصل وجود و گرفتن فیض، به ذات اقدس او وابسته است.

ب) هم چنان که خداوند کائنات را آفریده است، به آنها نیز آگاهى و احاطه علمى دارد لا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ‏ آیا کسى که موجودات را آفریده از حال آن‌ها آگاه نیست؟»، (سوره ملک، آیه 14).

یعنى، خدا به دو صورت بر اشیاء احاطه دارد: یکى اشراف وجودى، دوم احاطه علمى؛ ولى هیچ یک با اختیار انسان تنافى ندارد. انسان با وصف اختیارى که خداوند به او بخشیده، در قبضه قدرت حق قرار دارد.

در این جا اگر انسان از خود اختیارى نداشته باشد، با وصف این که مشیت پروردگار بر انسان مختار قرار گرفته است، در آن صورت مشیت حق درباره انسان نافذ نبوده است. به عبارت دیگر اختیار و آزادى انسان، در طول قدرت پروردگار خواهد بود.

بنابراین از جمله اشیایى که در قبضه قدرت حق قرار دارد، «اراده انسان» است؛ ولى نه بدین معنا که اراده از انسان سلب گشته و او مجبور است؛ چون «اراده» ذاتاً با اختیار همراه است و معنا ندارد که گفته شود: «به کسى اراده داده شده است، ولى در عین حال آن کس اختیارى از خود ندارد». در این صورت انسان به جبر، مختار و با اراده است.

ادامه مطلب / دانلود

قسمت یا سرنوشت همان چیزی است که در معارف دینی به آن تقدیر گفته می شود و در مباحث قضا و قدر بدان پرداخته می شود ؛ اما در مورد این تقدیر یا سرنوشت انسان ها، دو تفسیر متفاوت وجود دارد:

آیا چیزی به اسم قسمت وجود دارد؟
تفسیر نخست می گوید: سرنوشت هر کس از روز نخست، بدون اطلاع و حضور او، از طرف خداوند تعیین شده ، بنابراین هر کس با سرنوشت معیّنی از مادر متولد می شود که قابل دگرگونی نیست هر انسانی نصیب و قسمتی دارد که ناچار باید به آن برسد. چه بخواهد و چه نخواهد و کوشش های او برای تغییر سرنوشت بیهوده است. بنابراین تفسیر،‌ بدیهی است که انسان موجودی مجبور و بی اختیار است.

بررسی منابع اسلامی نشان می دهد این تفسیر مورد تأیید اسلام نیست. قبول و پذیرش آن، تمام مفاهیم مسلّم اسلامی از قبیل:‌ تکلیف، جهاد، سعی و کوشش و استقامت و غیره را به هم می ریزد.

استاد مطهری می گوید: “اگر مقصود از سرنوشت و قضا و قدر الهی،‌ انکار اسباب و مسببات و از آن جمله قوه و نیرو و اراده و اختیار بشر است، چنین قضا و قدر و سرنوشتی وجود ندارد و نمی تواند وجود داشته باشد”.(1)

قضا و قدر و سرنوشت به معنای صحیح، آن است که بدانیم قضا در اصل به معنای حکم، و قدر به معنای اندازه گیری است که به قضا و قدر تکوینی و تشریعی تقسیم می شود ؛ منظور از قضا و قدر تکوینی این است که هر چیزی و هر حادثه و پدیده و هر موجودی در عالم،‌ علتی دارد و اندازه ای، نه چیزی بدون علت به وجود می آید و نه بدون اندازه گیری معیّن؛ مثلاً سنگی پرتاب می کنیم و شیشه ای می شکند، شکستن شیشه یک حادثه است که حتماً علتی دارد.

این که می گوییم دارای علت است،‌ قضای تکوینی است. نیز مسلّما میزان شکستگی و اندازه و حدود آن، به کوچکی و بزرگی سنگ و قوت و فشار دست و نزدیکی و دوری فاصله و وزش و عدم وزش باد و مانند این ها بستگی دارد. این ارتباط حادثه فوق با چگونگی علت آن، همان قدر تکوینی می باشد ؛ پس یک معنای قضا و قدر،‌ به رسمیت شناختن قانون علت و نظام خاص علت و معلول است.

اما قضا و قدر تشریعی به معنای فرمان الهی در تعیین وظایف فردی و اجتماعی انسان ها و مقدار و حدود این وظایف است؛ مثلاً می گوییم نماز واجب است (این قضای تشریعی است) سپس می گوییم. مقدار نماز در هر شبانه روز هفده رکعت است. (این یک قدر الهی است).(2)

طبق قضا و قدر تکوینی، سلسله نظام علت و معلول به خداوند منتهی می شود، ولی این موضوع هیچ گونه مخالفتی با آزادی اراده و اختیار انسان ندارد. اعمال انسان، هم مستند به خود او است و هم مستند به خدا، اما استناد آن به خود او به دلیل این است که با آزادی اراده، آن را انجام می دهد. اما استناد آن به خدا به دلیل این است که هستی انسان و تمام نیروهای او و حتی آزادی اراده او از ناحیه خالق جهان آفرینش است و علل و اسبابی که شرط تحقق یک عمل می باشد از اوست.

در قرآن آیات زیادی وجود دارد که به صراحت اختیار انسان و نقش اراده او را بیان داشته است؛ مانند آیه: “لیس للانسان الا ما سعی؛ برای انسان چیزی جز حاصل سعی او نیست”.(3)

و مانند آیه: ” ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم؛ خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر خودشان آن را تغییر دهند”.(4)

إِنَّ السَّاعَهَ آتِیَهٌ أَکادُ أُخْفیها لِتُجْزى‏ کُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعى‏ ؛ رستاخیز خواهد آمد! مى‏خواهم آن را پنهان کنم، تا هر کس در برابر سعى و کوشش خود، جزا داده شود! (5)

« کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهینَ«ٌ (آرى) هر کس در گرو اعمال خویش است(6)

در احادیث اسلامی نیز بر این نکته تأکید شده است. در روایتی نقل شده که امیرالمؤمنین(ع) از کنار دیوار شکسته و کجی برخاست. پرسیدند: از قضای الهی فرار می کنی؟ فرمود: از قضای الهی به قدر او پناه می برم.(7) ” .

این فرمایش حضرت یعنی آن که هرچند تا قانون علیت که منتهی به فرمان خداست، نباشد، دیوار شکسته سقوط نخواهد کرد، اما همان خداوند به من عقلی داده که آن خود یک حلقه از سلسله قانون علیت است و یک عامل بازدارنده در برابر این گونه حوادث. البته دیوار عقل و شعور ندارد . بدون اعلام قبلی سقوط می کند. اما من می توانم به قدر الهی پناه ببرم؛ یعنی با عقل خود چنان محل نشستن را اندازه گیری کنم که اگر دیوار سقوط کند روی من نیفتد”.(8)

با یک مثال معنای قضا و قدر الهی روشن می شود: “اگر کسی بالای بام بلند رود که خود را با سر روی زمین سنگ فرش مسجد بیفکند و بگوید: اگر مقدر است بمیرم می میرم ، گرچه خود را از بام نیفکنم. اگر مقدر است بمانم می مانم، این گفته درست نیست، زیرا خداوند در این مورد چند مقدر حتمی و جبری دارد و یک مقدر اختیاری.

مقدرات جبری عبارت است از:

1- قضا و قدر الهی؛ سنگ را که کف زمین از آن فرش شده، سخت و محکم آفریده است.

2- قضا و قدر الهی؛ جمجمه‌ انسان را از استخوان نازک خلق کرده است.

3- قضا و قدر الهی؛ به زمین قوه ‌جاذبه داده است.

4- قضا و قدر الهی؛ چنین مقرر کرده که اگر کسی خود را از بلندی به زمین سختی پرت کند، جمجمه اش شکسته و مغزش صدمه شدید می بیند .

5- قضا و قدر الهی این است که اگر کسی مغزش صدمه شدید دید، فوراً بمیرد.

6 قضا و قدر الهی این است که بشر دارای اختیار و اراده باشد و بتواند خود را از بام پرت کند و بمیرد و یا آن که از راه بام، پله پله به زیر آید و بماند. پس به آن کسی که روی بام به قصد افکندن خود ایستاده ،باید گفت: تقدیر خداوند درباره مرگ و حیات شما تابع اراده و اختیار شما است. اگر افکندن از بام را اختیار کنی ،مقدر است بمیری . اگر پله های بام را انتخاب کنی، مقدر است بمانی و در هر دو صورت، قضیه روی قضا و قدر الهی است”.(9)

البته ما معتقدیم که همه حوادث عالم به قلم تقدیر الهی در لوحی به نام لوح محفوظ (علم الهی )به ثبت رسیده است و کسی جز خداوند از آن آگاهی ندارد:«وعنده ام الکتاب »(10)
و هرگز تغییر نمی‏کند. هر یک از انسان‏ها دارای اجل حتمی هستند که به هیچ عنوان قابل تأخیر و تقدیم نمی‏باشد .

لوح دیگری به نام لوح محو و اثبات که تقدیر الهی در آن نگاشته می‏شود، وجود دارد که قابل تغییر و تبدّل است:«یمحوا الله مایشاء و یثبت»(11)،

مانند اجل معلق که این اجل به سبب صدقه یا کار خیر قابل تأخیر افتادن است، همان طور که در روایات وارد شده و یا این که به خاطر کارهای سوء مثل عاق والدین و قطع رحم به جلو می‏افتد.(12)

ثبت حوادث و وقایع زندگی انسان در لوح محفوظ(علم الهی) به معنی رقم خوردن همه چیز از قبل نیست، بلکه خداوند از آن جا که نسبت به همه امور علم قبلی دارد ، می داند که بر اساس ضوابط و ساختار علّی و معلولی عالم و بر اساس اختیارات فردی ،چه نتیجه ای برای هر فرد رقم می خورد.

هرکس چه سرنوشتی را برای خود ترسیم می نماید، در نتیجه اگر قرار بر حصول تغییری در این امر باشد، باز به دست خود فرد خواهد بود.

در لوح محفوظ ثبت است که فلان فرد پنجاه سال عمر می کند و در این سن بر اثر سکته جان می سپارد، این امر به این معنی نیست که فرد به دور از هر نوع اراده و اختیار یقینا در پنجاه سالگی به ناگاه سکته کرده خواهد مرد، بلکه این فرد در طول زندگی و در مسیر حیات خود نحوه ای از رفتار و عملکرد را در پیش می گیرد.

در تغذیه و تحرک بدنی و مشغله کاری و… به نحوی رفتار می کند که بر اثر علت های طبیعی رگ های قلبش گرفته و در این سن به سکته مبتلا شده و در نتیجه آن خواهد مرد.

این گونه علم خداوند همانند علم پزشک از روند بهبود فرد بیمار یا پیشرفت بیماری اوست که تاثیری در تحقق این علل ندارد، یا همانند علم معلم به اینکه در امتحان کدام دانش آموز نمره کامل خواهد گرفت و کدام رفوزه خواهد شد ؛ یقینا این علم از قبل در ذهن معلم نقش بسته است ، اما ممتاز یا رفوزه شدن دانش آموزان معلول علت های خاص خود است . خودشان در این امر نقش کلیدی و موثر دارند .

تغییر دادن سرنوشت در شب قدر یا در هر زمان دیگر به معنی تغییر دادن آن است که قابل تغییر است، یعنی چیزی که در لوح محو و اثبات ثبت شده و با عوامل گوناگون می توان آن را دگرگون نمود.

شب قدر بهترین فرصت برای تغییر دادن سرنوشت های نامناسبی است که به واسطه اعمال اختیاری خود برای خود رقم زده ایم، به سمت سرنوشت های مناسب و خیر، چون دعا یکی از مهم ترین عوامل تغییر تقدیرها است. در این شب دعا در اوج قدرت و تاثیرگذاری است.

برای مطالعه در باب جبر و اختیار می توانید به منابع ذیل مراجعه فرمائید:

– جبر و اختیار، استاد جعفر سبحانی

– جبر و اختیار، محمد تقی جعفری

– انسان و سرنوشت ، شهید مطهری

– جبرهای اجتماعی و اختیار یا آزادی انسان، ژرژ گورویچ، ترجمه: حسن حبیبی

– عدل الهی، استاد مطهری

– آموزش عقاید ، آیت الله مصباح

– آموزش کلام اسلامی ، محمد سعیدی مهر

پی نوشت ها:

1- مجموعه‌ آثار ، ج1، ص 384.

2- ناصر مکارم شیرازی، انگیزه پیدایش مذاهب، ص 17 – 20 ( با تلخیص).

3- نجم (53) آیه 39.

4- رعد (13) آیه 11.

5- طه(20)آیه 15 .

6- مدثر (74)آیه 38 .

7- توحید صدوق (چاپ تهران) ص 337.

8- انگیزه پیدایش مذاهب، ص 29.

9- محمد تقی فلسفی،‌ کودک، ج 1، ص 132 و 133.

10-ذرعد(13)آیه39.

11- همان.

12- دانشنامه قرآن، ماده لوح.

ادامه مطلب / دانلود

در حرم مطهر حضرت معصومه(س)، امامزادگان، عالمان شیعه، شخصیت‌های برجسته و مشاهیر در طول تاریخ دفن شده‌اند.

چه کسانی درحرم حضرت معصومه دفن شده اند؟

شخصیت‌هایی در حرم حضرت معصومه(س) به طور پراکنده دفن هستند. در زیر گنبد حضرت معصومه(س) 5 تن از امام زادگان و همراهان این بانو در سفر قم مدفون هستند که میمونه، دختر موسی مبرقع نوه امام جواد(ع)، ام محمد دختر موسی مبرقع، قاسم دختر کوکبی از نوادگان امام سجاد(ع)،ام حبیب کنیز ابوعلی نوه امام رضا(ع) و ام اسحاق کنیز محمد بن موسی مبرقع از آن جمله آن‌ها هستند.

گروه دیگر که در جوار حرم کریمه اهل بیت(ع) آرمیده‌اند علمای شیعه هستند؛ مشهورترین قبری که در اولین پرسش از خدام، به سوی آن راهنمایی می‌شوید، مزار “آیت‌الله بروجردی” است. سنگ قبر بزرگ و برجسته‌ای که در راهروی مسجد اعظم قم در کنار مسجد بالاسر، زیر گنبد زیبایی قرار دارد و افراد معمولا در آنجا فاتحه و دعا می‌خوانند.

مقابل آن در مسجد بالاسر حرم، چند قبر قرار دارد که جز دو یا سه ساعت بعد از نماز ظهر که خانم‌ها می‌توانند وارد این قسمت شوند، در دیگر ساعت‌ها فقط برای ورود آقایان باز است. در اینجا مزار استاد “شهید مطهری”، “علامه طباطبائی”، “آیت‌الله بهاءالدینی”، “آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری” (موسس حوزه علمیه قم)، “آیت‌الله بهجت” و … قرار دارد.

در سمت صحن اتابک وسط حیاط، سنگ قبر مرتفع “قطب‌الدین راوندی”، از علمای شیعی قرن ششم قرار دارد. در حجره‌های صحن اتابک افراد مشهوری دفن هستند؛ در یکی از آنها مزار شهید “دکتر مفتح” با سنگ قبر بزرگی ایستاده بر دیوار واقع شده است. البته این حجره محل پاسخ به‌سوالات افراد به زبان اردو است، اما می‌توان این سنگ قبر را از نزدیک دید.

آن طرف حیاط نیز در یکی دیگر از حجره‌ها مزار “شیخ فضل‌الله نوری” قرار دارد؛ قبری بزرگ با عکس بزرگ از ایشان.

دسته دیگر از افرادی که در این مکان مقدس دفن شده اند مشاهیر کشورمان هستند؛ در یکی دیگر از حجره‌ها مزار “پروین ‌اعتصامی” و پدرش، یوسف اعتصامی است. این حجره فرش شده و همین امر باعث شده تا افراد از این حجره استفاده‌های دیگری مانند کتاب خواندن کنند.

البته در این میان باید از از قبر “علی‌اصغر اتابک”، صدر اعظم ایران در زمان ناصرالدین شاه و “مظفرالدین شاه” نیز نام برد که امروز در ورودی خواهران جنب ایوان آینه‌کاری در صحن اتابک قرار دارد.

پادشاهان و درباریان زیادی نیز در این مکان دفن شده اند که بعضی از خادمان قدیمی حرم می‌گویند که تعدادی از سنگ قبرها برداشته شده‌ و به صورت سالم باقی‌مانده در موزه‌ای که در میدان آستانه است، قرار دارد.

اشتهاردی نوشته است: «شاهانی که در قم مدفونند، شش نفر می باشند؛ چهار نفر آنها از پادشاهان صفوی و دو نفر آنها از شاهان قاجاریه‌اند«.

ادامه مطلب / دانلود

کمک کردن به فامیل‌های نیازمند ارزش‌مندتر از کمک‌ به دیگران است. حتی اگر این فامیل، دشمنی هم با انسان داشته باشد باز هم کمک به وی دارای ثواب زیادتری می‌باشد، چنان‌چه از  حضرت امام صادق (علیه السلام) روایت شده: «از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سۆال شد که کدام قسم صدقه از سایر صدقات ثوابش بیشتر است؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: صدقه دادن به رَحِم و خویشاوندى که کینه شخص‏ صدقه دهنده را به دل داشته باشد».

صدقه به فامیل یا غریبه؟

سوال: ثواب کمک کردن به فامیل نیازمند بیشتر است یا به دیگران؟

کمک کردن به فامیل‌های نیازمند ارزش‌مندتر از کمک‌ به دیگران است. امام على (علیه السلام) به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ‏فرمود: «شروع کن از کسى که مخارج ایشان را تأمین می‌کنى. مادرت، پدرت، خواهرت، برادرت. سپس هر که نزدیک‌تر است و صدقه پذیرفته نیست در حالى که یکى از بستگان، فقیر و محتاج باشد». («قَالَ سَمِعْتُ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یَقُولُ ابْدَأْ بِمَنْ تَعُولُ أُمَّکَ وَ أَبَاکَ وَ أُخْتَکَ وَ أَخَاکَ ثُمَّ أَدْنَاکَ فَأَدْنَاکَ وَ قَالَ لَا صَدَقَهَ وَ ذُو رَحِمٍ مُحْتَاج‏»؛ شیخ مفید، الإختصاص، ص 219)

همچنین از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند: آیا صدقه دادن به فقیرانى که بر در خانه‌ها می‌آیند بهتر است یا به خویشاوندان؟ آن حضرت فرمود: «نه، بهتر آن است که صدقه را براى خویشان خود بفرستد، و این اجر و پاداش بیشترى دارد». («عَنْ عَمْرِو بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ سُئِلَ عَنِ الصَّدَقَهِ عَلَى مَنْ یَسْأَلُ عَلَى الْأَبْوَابِ أَوْ یُمْسِکُ ذَلِکَ عَنْهُمْ وَ یُعْطِیهِ ذَوِی قَرَابَتِهِ فَقَالَ لَا بَلْ یَبْعَثُ بِهَا إِلَى مَنْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ قَرَابَهٌ فَهَذَا أَعْظَمُ لِلْأَجْر»؛ شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 142)‏

حتی اگر این فامیل، دشمنی هم با انسان داشته باشد باز هم کمک به وی دارای ثواب زیادتری می‌باشد، چنان‌چه از  حضرت امام صادق (علیه السلام) روایت شده: «از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سۆال شد که کدام قسم صدقه از سایر صدقات ثوابش بیشتر است؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: صدقه دادن به رَحِم و خویشاوندى که کینه شخص‏ صدقه دهنده را به دل داشته باشد». («عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّه ِ(علیه السلام) قَالَ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَیُّ الصَّدَقَهِ أَفْضَلُ قَالَ عَلَى ذِی الرَّحِمِ الْکَاشِح»‏؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏4، ص 10)

البته این تا زمانی است که در میان فامیلان نیازمندی وجود داشته باشد، امّا اگر زمانی در میان بستگان، فرد محتاجی پیدا نشد در این صورت باید به دیگران کمک کند.

نظر به این‌که هر شخصی نسبت به بستگانش آگاهی بیشتری دارد و اگر در میان آنان شخص نیازمندی باشد وی را می‌شناسد بر این اساس، اگر همه ما به این وظیفه عمل کنیم دیگر در جامعه، نیازمند و فقیری موجود نخواهد بود.

سوال: کمک کردن به افراد بی‌نماز (فامیل و غیر فامیل) چه حکمی دارد؟

برای مصرف زکات، موارد متعددی در قرآن کریم ذکر شده که یکی از آنها برای به دست آوردن دل دیگران است. («إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکینِ وَ الْعامِلینَ عَلَیْها وَ الْمُۆَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمینَ وَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبیلِ فَریضَهً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ»؛ توبه، 60)

امام باقر (علیه السلام) درباره فلسفه این مورد از زکات، چنین می‌فرماید: «خداوند عزّ و جلّ به پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) دستور داد، با کمک و دست‌گیری کردن با مال و بخشش نمودن به کسانی که خدا را یگانه می‏دانند و از پرستش بت‌ها دست برداشته‌اند اما در پاره‌ای از احکام، معرفت به دین اسلام در دل آنها وارد نشده است، آنان را به اسلام و مسلمانى الفت دهد تا دین و مذهب به اعماق وجودشان راه یافته و بر دینى که بدان در آمده‏ و بر آن اقرار کرده‏اند پایدار بمانند». (کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 410 – 411)

بنابر این، اگر کمک کردن به افراد بی‌نماز، تأیید و پشتیبانی سهل انگاری آنان نسبت به نماز نشود، بلکه سبب روی آوری و گرایش آنان به نماز و دین شود نه تنها ایرادی نداشته، بلکه شاید در برخی موارد، لازم باشد. در غیر این صورت، روشن است کمک به افرادی که ارتباط بهتری با خدا دارند، ارزشمندتر بوده و کمک به گناه‌کاران اگر موجب تشویق آنان در گناه باشد، نه تنها پاداشی نخواهد داشت، شاید انسان را شریک در جرم و گناه آنان کند.

ادامه مطلب / دانلود
لاک زدن انگشتان پا و صحت وضو از نظر شرعی
سوال: محدودیت ما در مصرف آب برای وضو و غسل چگونه است؟

محدودیت واجبی ذکر نشده است لیکن مستحب است مقدار مصرف آب برای وضو یک مد (تقریباً 750 گرم) و برای غسل یک صاع (3 کیلو) باشد. البته باید از اسراف در مصرف آب خودداری نمود. (ر.ک عروه الوثقی, ج1)

سوال: آیا در مسح کشیدن سر هنگام وضو برای خانم‌ها حتماً باید فرق سر قسمت روی بینی باز شود؟

در قسمت جلو سر (فرق باز شود) مسح باید انجام شود و لازم نیست حتماً مقابل بینی باشد. (ر.ک توضیح المسائل دوازده مرجع, ج1, م251)

سوال: در هنگام وضو گرفتن اگر خود فرد در کمال سلامت باشد ولی آب را کسی دیگر بریزد و وی وضو بگیرد، آیا وضوی وی باطل است؟

اگر دیگری دست و صورت او را شتسشو دهد وضو باطل است. اما اگر دیگری آب می‌ریزد و خود شخص شستشو می‌دهد اشکال ندارد. (ر.ک توضیح المسائل دوازده مرجع, ج1, ص185, شرط یازدهم)

سوال: آیا خشک بودن صورت و دست‌ها قبل از وضو لازم است؟

خشک کردن دست‌ها و صورت لازم نیست و چنانچه آب وضو بر رطوبت صورت و دست غلبه کند کفایت می‌کند. .(ر.ک استفتائات جدید امام خمینی(ره), ج1, س37 و38)

سوال: کسی که دست چپ را برای وضو می‌شوید و بعد یک مشت آب بر روی انگشتان می‌ریزد و دست می‌کشد و آن را از بالای آرنج نمی‌ریزد آیا باعث بطلان وضو می‌شود؟ در صورت و دست راست چگونه است؟

اگر یک مشت آب را هم به قصد وضو و برای شستن بریزد اشکالی ندارد. (ر.ک استفتائات امام خمینی(ره), ج1, س34, س33)

سوال: بنده دست چپم را از ناحیه‌ی میانی بازو از دست داده ام. لطفاً نحوه‌ی وضو گرفتن و نماز خواندن را برای این جانب بیان فرمائید؟

برای وضو ساختن با دست راست صورت را بشوئید و دست راست خود را از آرنج، تا نوک انگشتان به قصد وضو زیر شیر بگیرید تا آب به همه‌ی جای آن برسد و سپس با همین دست مسح سر و هر دو پا را بکشید و شستن دست چپ لازم نیست. در سجده نیز کف دست راست روی زمین باشد کافی است. (ر.ک استفتائات امام خمینی(ره), ج1, س28 و49)

سوال: آیا در سجده فقط باید نوک انگشت شصت به زمین برسد و بقیه نرسد و آیا در مسح پا اگر انگشتان پا به غیر از انگشت کوچک را لاک بزنیم مسح قبول است؟ و آیا سرمه چشم را برای وضو باید کاملاً پاک کرد؟

1- نوک شصت پا باید به زمین گذاشته شود و اما رسیدن نوک سایر انگشتان به زمین مانعی ندارد اگرچه واجب نیست.

2- بلی از سر هر یک از انگشتان که مانع نداشته باشد می‌توان تا مفصل پا مسح نمود.

3- بلی آنچه از سرمه که در قسمت خارجی چشم قرار گرفته و مانع رسیدن آب به پوست می‌شود باید برطرف گردد. (ر.ک توضیح المسائل امام خمینی(ره) م 1062 و252 و239)

ادامه مطلب / دانلود

۹ روایت کوتاه درباره کم شدن رزق و روزی

۱- امام باقر علیه‏السلام:

إنّ العَبدَ لَیُذنِبُ الذَّنبَ فَیُزوى عنهُ الرِّزقُ.

بنده گناه مى‏کند و به سبب آن روزى از او گرفته مى‏شود.

2- امام صادق علیه‏السلام:

کَثرَهُ السُحتِ یَمحَقُ الرِّزقَ.

حرامخوارىِ زیاد ، روزى را از بین مى‏برد.

3- پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله :

مَن تَفاقَرَ افتَقَرَ .

کسى که دم از نادارى زند ، نادار شود .

4- پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله:

الأمانَهُ تَجلِبُ الغَناءَ ، والخِیانَهُ تَجلِبُ الفَقرَ.

امانتدارى، تـوانـگـرى مى‏آورد و خیانت (در امانت) به فقر مى‏کشاند.

5- امام باقر علیه‏السلام – به ابو نعمان- :

لا تَستَأکِلْ بِنا الناسَ ، فلا یَزیدَکَ اللّه‏ُ بذلکَ إلاّ فَقرا.

ما را وسیله سرکیسه کردن مردم قرار مده ؛ زیرا با این کار ، خداوند بر فقر تو مى‏افزاید .

6- امام‏صادق علیه‏السلام عن آبائهِ علیهم‏السلام :

مَن لم یَسألِ اللّه‏َ مِن فَضلِهِ افتَقَرَ.

– از پدران بزرگوارش- : هر که از فضل خدا نطلبد، فقیر شود.

7- امام صادق علیه‏السلام :

أیُّما رَجُلٍ دَعا على ولَدِهِ أورَثَهُ الفَقرَ.

هر مردى که فرزند خود را نفرین کند ، فقر برایش به ارث گذارد.

8- پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله :

الکِذبُ یَنقُصُ الرِّزقَ.

دروغ ، روزى را کم مى‏کند.

9- امام على علیه‏السلام:

اعتِیادُ الکِذبِ یُورِثُ‏الفَقرَ.

اعتیاد به دروغگویى، فقر مى‏آورد.

جمع بندی و خلاصه:

– گناه

– حرامخواری زیاد

– دم زدن از ناداری

– خیانت در امانت

– سرکیسه کردن مردم به وسیله اهل بیت علیهم السلام

– نطلبیدن از فضل خدا

– نفرین شدن توسط پدر

– دروغگویی

– اعتیاد به دروغ

منابع روایات:

۱- الکافی: ۲ / ۲۷۰ / ۸.

۲- تحف العقول: ۳۷۲ منتخب میزان الحکمه: ۲۳۶

۳- بحار الأنوار: ۷۶ / ۳۱۶ / ۶ منتخب میزان الحکمه: ۴۵۲

۴- بحار الأنوار: ۷۵ / ۱۱۴ / ۶ منتخب میزان الحکمه: ۴۵۲

۵- بحار الأنوار: ۷۸ / ۱۸۴ / ۱۱ منتخب میزان الحکمه: ۴۵۲

۶- بحار الأنوار: ۷۶ /۳۱۶ /۶ منتخب میزان الحکمه: ۴۵۲

۷- بحار الأنوار: ۱۰۴ / ۹۹ / ۷۷ منتخب میزان الحکمه: ۴۵۲

۸- الترغیب والترهیب: ۳ / ۵۹۶ / ۲۹ منتخب میزان الحکمه: ۴۸۶

۹- بحار الأنوار: ۷۲ / ۲۶۱ / ۳۶ منتخب میزان الحکمه: ۴۸۶

ادامه مطلب / دانلود

رای روزهای مختلف هفته و به ویژه روز جمعه آداب خاصی توصیه شده است چراکه شب و روز جمعه رحمت پروردگار بر اهل زمین و آسمان نازل می شود و خداوند نایت ویژه ای به بندگان خود دارد.

برخی از آداب روز جمعه

برخی از آدابی که برای این روز توصیه شده است از قرار زیر است:

1- صد مرتبه صلوات بر محمد و آل طاهرینش.

2- صد مرتبه استغفار.

3- غسل جمعه.

4- استعمال بوی خوش.

5- ناخن گرفتن.

6- خواندن آیه الکرسی.

7- رفتن سر قبور اموات.

8- خوردن انار.

9- رفتن به نماز جمعه.

10- خواندن دعای سمات در عصر جمعه.

11- خریدن چیزهای خوب برای خانواده.

زیارت روز جمعه مخصوص امام صاحب العصر والزمان عجل الله تعالى فرجه الشریف:

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ السَّلامُ

عَلَیْکَ یَا عَیْنَ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَلِیُّ النَّاصِحُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَهَ النَّجَاهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَیْنَ الْحَیَاهِ السَّلامُ عَلَیْکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ عَجَّلَ اللَّهُ لَکَ مَا وَعَدَکَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ أَنَا مَوْلاکَ عَارِفٌ بِأُولاکَ وَ أُخْرَاکَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِکَ وَ بِآلِ بَیْتِکَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَکَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى یَدَیْکَ،

وَأَسْأَلُ الله أَنْ یُصَلِّیَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ یَجْعَلَنِی مِنَ المُنْتَظِرِینَ لَکَ وَالتَّابِعِینَ وَالنَّاصِرِینَ لَکَ عَلى أَعْدائِکَ، وَالمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْکَ فِی جُمْلَهِ أَوْلِیائِکَ ، یامَوْلایَ یاصاحِبَ الزَّمانِ، صَلَواتُ الله عَلَیْکَ وَعَلى آلِ بَیْتِکَ، هذا یَوْمُ الجُمُعَهِ وَهُوَ یَوْمُکَ المُتَوَقَّعُ فِیهِ ظُهُورُکَ، وَالفَرَجُ فِیهِ لِلْمُؤْمِنِینَ عَلى یَدَیْکَ، وَقَتْلُ الکافِرِینَ بِسَیْفِکَ، وَأَنا یامَوْلایَ فِیهِ ضَیْفُکَ وَجارُکَ، وَأَنْتَ یامَولایَ کَرِیمٌ مِنْ أَوْلادِ الکِرامِ وَمَأْمُورٌ بِالضِّیافَهِ وَالاِجارَهِ فَأَضِفْنِی وَأَجِرْنِی صَلَواتُ الله عَلَیْکَ وعَلى أَهْلِ بَیْتِکَ الطَّاهِرِینَ ].

اللهم عجل لولیک الفرج.

ذکر روز جمعه: 100 مرتبه صلوات، 256 مرتبه یانور،تلاوت سوره جمعه گفتن ذکر یانور سبب عزیز شدن انسان میشود

دعای روز جمعه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ قَبْلَ الْإِنْشَاءِ وَ الْإِحْیَاءِ وَ الْآخِرِ بَعْدَ فَنَاءِ الْأَشْیَاءِ الْعَلِیمِ الَّذِی لا یَنْسَىٰ مَنْ ذَکَرَهُ وَ لا یَنْقُصُ مَنْ شَکَرَهُ وَ لا یَخِیبُ مَنْ دَعَاهُ وَ لا یَقْطَعُ رَجَاءَ مَنْ رَجَاهُ اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ کَفَىٰ بِکَ شَهِیداً وَ أُشْهِدُ جَمِیعَ مَلائِکَتِکَ وَ سُکَّانَ سَمَاوَاتِکَ وَ حَمَلَهَ عَرْشِکَ وَ مَنْ بَعَثْتَ مِنْ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أَنْشَأْتَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِکَ أَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ،

وَحْدَکَ لا شَرِیکَ لَکَ وَ لا عَدِیلَ وَ لا خُلْفَ لِقَوْلِکَ وَ لا تَبْدِیلَ وَ أَنَّ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ أَدَّىٰ مَا حَمَّلْتَهُ إِلَى الْعِبَادِ وَ جَاهَدَ فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقَّ الْجِهَادِ وَ أَنَّهُ بَشَّرَ بِمَا هُوَ حَقٌّ مِنَ الثَّوَابِ وَ أَنْذَرَ بِمَا هُوَ صِدْقٌ مِنَ الْعِقَابِ اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِی عَلَىٰ دِینِکَ مَا أَحْیَیْتَنِی،

وَ لا تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنِی وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَىٰ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَتْبَاعِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ احْشُرْنِی فِی زُمْرَتِهِ وَ وَفِّقْنِی لِأَدَاءِ فَرْضِ الْجُمُعَاتِ وَ مَا أَوْجَبْتَ عَلَیَّ فِیهَا مِنَ الطَّاعَاتِ وَ قَسَمْتَ لِأَهْلِهَا مِنَ الْعَطَاءِ فِی یَوْمِ الْجَزَاءِ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

ادامه مطلب / دانلود

بهترین زمان صلوات

بهترین زمان صلوات پنج شنبه شب تا غروب جمعه است. از امام جعفر صادق نقل است که: «در آخر روز پنج شنبه و شب جمعه، جمعی از ملائکه، از آسمان فرود می آیند، که با ایشان، قلم ها از طلا و لوحها از نقره هست، و در آخر روز پنج شنبه و شب جمعه و روز جمعه تا وقت غروب، چیزی به جز صلوات بر پیغمبر و آل آن حضرت علیهم السلام را نمی نویسند» هر وقت که انسان یاد خداست بهتر است که صلوات فرستد، روز مبعث، هنگام شنیدن صدای اذان، ماه شعبان بعد از نماز صبح و هنگام طلب حاجت، از بهترین اوقات صلوات فرستادن است.

امام صادق علیه السلام فرمودند: پس از نماز صبح، پیش از آن که حرفی بزنی صدبار بگویید: «یا رب صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرج آل محمد و اعتق رقبتی من النار»آنچه که از بررسی آیات و روایات می توان استنباط نمود این است که فرستادن صلوات اولاً باید به شکل درود و سلام بر پیامبر و آلش باشد تا قبول شود، از طرفی فرستادن صلوات در همه زمان ها و همه مکان ها ضروری است و ذکر برآورده شدن حاجت به حساب می آید و دارای ثواب و برکات فراوانی است که در دنیا و آخرت برفرستنده صلوات سرازیر می شود.

ادامه مطلب / دانلود

این 4 نعمت را هر روز صبح یاد کنید

حضرت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «هر که صبح کند و چهار نعمت خدا را یاد نکند می ترسم که نعمت خدا از او زائل گردد»

1- اَلحَمدُ للهِ الَّذِی عَرَّفَنِی نَفسَهُ وَلَم یَترُکنِی عُمیانَ القَلبِ

ستایش خدا را که خود را به من شناساند ومرا کوردل نگذاشت.

2- اَلحَمدُ للهِ الَّذِی جَعَلَنِی مِن أُمَّهِ مُحَمَّدٍ صَلی اللهُ عَلَیهِ وَآلِه

ستایش خدا را که مرا از امت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله قرار داد.

3- اَلحَمدُ للهِ الُّذِی جَعَلَ رِزقِی فِی یَدَیهِ وَ لَم یَجعَل رِزقِی [وَ لَم یَجعَله] فِی أَیدِی النَّاسِ

ستایش خدا را که روزیم را در دست خودش قرار داد و آن را در دست مردم ننهاد.

4- اَلحَمدُ للهِ الَّذِی سَتَرَ ذُنُوبِی وَ عُیُوبِی [سَتَر ذَنبی] وَ لَم یَفضَحنِی بَینَ الخَلائِقِ

ستایش خدا را که گناهانم وعیوبم را پوشاند ومرا در میان مردم رسوا نکرد.

منابع:

الدعوات، ص۸۱٫

مستدرک الوسائل، ج۵، ص۳۹۲٫

مصباح کفعمی، ص۱۷۰٫

ادامه مطلب / دانلود

اسلام، مصالح و آسایش مردم را در اولویت قرار داده برای اینکه روابط اقتصادی نیز همانند روابط اجتماعی با صداقت و راستی و از روی عدالت و رضایت انجام پذیرد و مصالح فردی و اجتماعی تأمین گردد و نیز از هر گونه هرج و مرج و اختلاف جلوگیری شود و مردم در تمام عرصه‌های زندگی از جمله معاملات با خیال راحت و خوشی و خرّمی و آرامش زندگی کنند، در زمینه تجارت و معاملات نیز احکام و قوانینی مقرر داشته است تا با اجرای آن‌ها بتوانند زندگی سالم و خداپسندانه‌ای داشته باشند.

کاسب باید از این کارها دوری کند

در کنار این ویژگی‌ها، تاجر در کسب و کار خود باید از برخی کارها پرهیز کند. رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌فرمایند:

کسی که خرید و فروش می‌کند باید از پنج کار دوری ورزد وگرنه نباید خرید و فروش کند: ربا، سوگند، پوشاندن عیب کالا، تعریف و تبلیغ در موقع فروش و بدگویی از کالا در موقع خرید آن.(۱)

امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرمودند:

هر کس بخواهد تجارت کند باید احکام دین خود را بیاموزد تا حلال را از حرام بازشناسند، کسی که احکام دین خود را نیاموزد و تجارت کند در کام شبهات فرو غلتد.(۲)

همچنین از پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال شد: محبوب‌ترین مردم پیش خدا چه کسی است؟ آن حضرت فرمودند: «کسی که بیشترین سود و خدمت را به مردم ارائه دهد.» بنابراین در معاملات باید به فکر رساندن سود بیشتر به دیگران بود، نه اینکه انسان فقط به فکر سود خود باشد.

منابع احادیث:

۱- بحار الأنوار: ۱۰۳ / ۹۵ / ۱۸ منتخب میزان الحکمه: ۸۸

۲- وسائل الشیعه: ۱۲ / ۲۸۳ / ۴ منتخب میزان الحکمه: ۹۰

ادامه مطلب / دانلود

۶ خصلت در آدم ها که شیطان تحمل دیدن آن را ندارد

شیطان به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: من طاقت دیدن ۶ خصلت در آدم ها را ندارم!

۱- وقتی به هم می رسند سلام می کنند.

۲- با هم مصاحفه (رو بوسی) می کنند.

۳- برای هر کاری ان شاءالله می گویند.

۴- از گناه استغفار می کنند.

۵- ابتدای هر کاری بسم الله می گویند.

۶- تا نام حضرت محمد صلی الله علیه و آله را می شنوند صلوات می فرستند.

ادامه مطلب / دانلود

ثواب کمک کردن مرد به همسرش در خانه

حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود:

روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله بر ما در منزل وارد شد. فاطمه علیها السلام نزدیک دیگ غذا نشسته بود و من هم برایش عدس تمیز می‌کردم. آن حضرت مرا با لقب ابالحسن می‌خواندند، عرض کردم: بفرمایید.

اظهار داشتند: بشنو از من آنچه را که به دستور پروردگارم می‌گویم! هیچ مردی نیست که در کارهای منزل به همسرش کمک کند، مگر اینکه پاداش او به هر تار مویی که بر بدنش روییده باشد، ثواب یک سال عبادتی است که تمام روزهایش را روزه گرفته و تمام شب‌هایش را به عبادت ایستاده، شب زنده داری کرده باشد و خداوند به او ثوابی می‌بخشد که به انبیای صابر خود مثل حضرت داوود و یعقوب و عیسی علیهم السلام بخشیده باشد.

ای علی! کسی که در کارهای خانه به همسر خود بدون سرکشی و دلتنگی و تکبر خدمت نماید، پروردگار اسمش را در دفتر شهدا ثبت می‌کند و برایش به هر روز و شبی ثواب هزار شهید و به هر قدمی که بر می‌دارد به آن مرد ثواب حج و عمره می‌دهد و به هر قطره ای که از بدنش عرق بیاید یک خانه در بهشت برایش منظور می‌نماید.

ای علی! یک ساعت خدمت کردن به همسر در کارهای خانه بهتر از عبادت هزار سال و هزار حج و هزار عمره و بهتر از آزادی هزار بنده در راه خدا و هزار جنگ در راه دین و عیادت از هزار مریض و هزار نماز جمعه و هزار تشییع جنازه و هزار گرسنه ای که برای رضای خداوند رحمان سیر گردد و هزار برهنه را پوشاند و هزار اسب در راه پروردگار دادن و برایش بهتر از هزار دینار به مستمندان صدقه دادن و بهتر از تلاوت تورات و انجیل و زبور و قرآن است و بهتر از آزاد کردن هزار اسیر و بخشیدن هزار شتر به فقراست و چنین مرد خدمتکار به همسر، از دنیا بیرون نمی‌رود مگر این که جایگاه خوب خود را در بهشت ببیند.

ای علی! کسی که روگردانی و تکبر نکند در خدمت به همسرش بدون حساب وارد بهشت می‌شود.

ای علی! خدمت به همسر کفاره (پاک کننده) گناهان کبیره است و خاموش کننده آتش خشم پروردگار جبار و صداق ازدواج با حورالعین و این خدمت موجب زیادی خوبی‌ها و علو مقام است.

ای علی! خدمتکار همسر نمی‌شود مگر شخص صدیق و درستکار و یا شهید و یا مردی که خداوند متعال خیر دنیا و آخرت را برایش خواسته باشد.

منبع: بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۱۳۳ چاپ ایران و جامع الاخبار ص ۱۰۲

ادامه مطلب / دانلود

10 فرمان جالب و خواندنی زندگی

1- دعا لاستیک یدک نیست که هرگاه مشکل داشتی از ان استفاده کنی بلکه فرمان است که راه به راه درست هدایت می کند.

2- می دونی چرا شیشیه جلوی ماشین انقدر بزرگه ولی آینه عقب انقدر کوچیکه؟ چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده.

3- دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می کشه که آتیش بگیره ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه

4- تمام چیزها در زندگی موقتی هستند. اگر خوب پیش می ره ازش لذت ببر، برای همیشه دوام نخواهند داشت. اگر بد پیش می ره نگران نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت

5- دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید الماس. اگر یک الماس به دست آوردی طلا را فراموش نکن چون برای نگه داشتن الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری.

6- اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این اخر خطه ، خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم ، این فقط یک پیچه نه پایان

7- وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه تو به توانایی های او ایمان داری. وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره

8- شخص نابینایی از سنت آنتونی پرسید: ممکنه چیزی بدتر از از دست دادن بینایی باشه؟ او جواب داد: بله، از دست دادن نگرش و دیدگاه .

9- وقتی شما برای دیگران دعا می کنید، خدا می شنود و انها را اجابت می کند و بعضی و قتها که شما شاد و خوشحال هستید یادتان باشد که کسی برای شما دعا کرده است

10- نگرانی مشکلات فردا را دور نمی کند بلکه تنها آرامش امروز را دور می کند

ادامه مطلب / دانلود

گناه انسان را سنگین می کند

گناه، انسان را سنگین میکند. رسول خدا(ص) در خطبه شعبانیه می فرماید: گناهان پشت شما را سنگین کرده است، ماه رمضان روزه بگیرید و عبادت کنید تا از این سنگینی بیرون بیایید.

دیدید بعضی ها میخواهند دو رکعت نماز صبح بخوانند، انگار یک کوه ،پشت آنها افتاده ،هرچه آنها را صدا میکنید، مثل اینکه بختک روی آنها افتاده است. اینها همه بر اثر گناهان زیاد است…

پی نوشت: طریق وصل ازمجموعه رهنمودهای اخلاقی حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی

ادامه مطلب / دانلود

زندگی نامه شهید همت

به روز 12 فروردین 1334 ه.ش در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در رحم مادر بود که پدر و مادرش عازم کربلای معلّی و زیارت قبرسالارشهیدان و دیگر شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روحبخش کربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهی دمید.

محمد ابراهیم درسایه محبّت‍ های پدر ومادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکی را پشت‍سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. در دوران تحصیلش از هوش واستعداد فوق‍العاده‍ای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت.

هنگام فراغت از تحصیل بویژه در تعطیلات تابستانی با کار وتلاش فراوان مخارج شخصی خود را برای تحصیل بدست می‍آورد و از این راه به خانواده زحمتکش خود کمک قابل توجه ای می‍کرد. او با شور ونشاط و مهر و محبت و صمیمیتی که داشت به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دیگری می‍بخشید.
پدرش از دوران کودکی او چنین می‍گوید: « هنگامی که خسته از کار روزانه به خانه برمی‍گشتم، دیدن فرزندم تمامی خستگی‍ها و مرارت‍ها را از وجودم پاک می‍کرد و اگر شبی او را نمی‍دیدم برایم بسیار تلخ و ناگوار بود. »
اشتیاق محمد ابراهیم به قرآن و فراگیری آن باعث می‍شد که از مادرش با اصرار بخواهد که به او قرآن یاد بدهد و او را در حفظ سوره‍ ها کمک کند. این علاقه تا حدی بود که از آغاز رفتن به دبیرستان توانست قرائت کتاب ‍آسمانی قرآن را کاملاً فرا گیرد و برخی از سوره‍ه ای کوچک را نیز حفظ کند.

دوران سربازی :

در سال 1352 مقطع دبیرستان را با موفقیت پشت سرگذاشت و پس از اخذ دیپلم با نمرات عالی در دانشسرای اصفهان به ادامه‍ تحصیل پرداخت. پس از دریافت مدرک تحصیلی به سربازی رفت ـ به گفته خودش تلخ ‍ترین دوران عمرش همان دوسال سربازی بود ـ در لشکر توپخانه اصفهان مسؤولیت آشپزخانه به عهده او گذاشته شده بود.

ماه مبارک ‍رمضان فرا رسید، ابراهیم در میان برخی از سربازان همفکر خود به دیگر سربازان پیام فرستاد که آنها هم اگر سعی کنند تمام روزهای رمضان را روزه بگیرند، می‍توانند به هنگام سحری به آشپزخانه بیایند. «ناجی» معدوم فرمانده لشکر، وقتی که از این توصیه ابراهیم و روزه گرفتن عده‍ای از سربازان مطلع شد، دستور داد همه سربازان به خط شوند و همگی بدون استثناء آب بنوشند و روزه خود را باطل کنند. پس از این جریان ابراهیم گفته بود: « اگر آن روز با چند تیر مغزم را متلاشی می‍کردند برایم گواراتر از این بود که با چشمان خود ببینم که چگونه این از خدا بی‍خبران فرمان می‍دهند تا حرمت مقدس ‍ترین فریضه دینمان را بشکنیم و تکلیف الهی را زیرپا بگذاریم. »

امّا این دوسال برای شخصی چون ابراهیم چندان خالی از لطف هم نبود؛ زیرا در همین مدت توانست با برخی از جوانان روشنفکر و انقلابی مخالف رژیم ستم شاهی آشنا شود و به تعدادی از کتب ممنوعه (از نظر ساواک) دست یابد. مطالعه آن کتاب‍ها که مخفیانه و توسط برخی از دوستان، برایش فراهم می‍شد تأثیر عمیق و سازنده‍ای در روح و جان محمدابراهیم گذاشت و به روشنایی اندیشه و انتخاب راهش کمک شایانی کرد. مطالعه همان کتاب‍ها و برخورد و آشنایی با بعضی از دوستان، باعث شد که ابراهیم فعالیت‍ های خود را علیه رژیم ستمشاهی آغاز کند و به روشنگری مردم و افشای چهره طاغوت بپردازد.

دوران معلمی:

پس از پایان دوران سربازی و بازگشت به زادگاهش شغل معلمی را برگزید. در روستاها مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت. ابراهیم در این دوران نیز با تعدادی از روحانیون متعهد و انقلابی ارتباط پیدا کرد و در اثر مجالست با آنها با شخصیت حضرت امام (ره) بیشتر آشنا شد. به دنبال این آشنایی و شناخت، سعی می‍کرد تا در محیط مدرسه و کلاس درس، دانش آموزان را با معارف اسلامی و اندیشه های انقلابی حضرت امام (ره) و یارانش آشنا کند.

او در تشویق و ترغیب دانش آموزان به مطالعه و کسب بینش و آگاهی سعی وافری داشت و همین امور سبب شد که چندین نوبت از طرف ساواک به او اخطار شود. لیکن روح بزرگ و بی‍باک او به همه آن اخطارها بی اعتنا بود و هدف و راهش را بدون اندک تزلزلی پی می‍گرفت و از تربیت شاگردان خود لحظه ‍ای غفلت نمی‍ورزید.

با گسترش تدریجی انقلاب اسلامی، ابراهیم پرچمداری جوانان مبارز شهرضا را برعهده گرفت. پس از انتقال وی به شهرضا برای تدریس در مدارس شهر، ارتباطش با حوزه علمیه قم برقرار شد و بطور مستمر برای گرفتن رهنمود، ملاقات با روحانیون و دریافت اعلامیه و نوار به قم رفت وآمد می‍کرد.

سخنرانی‍های پرشور و آتشین او علیه رژیم که بدون مصلحت اندیشی انجام می‍شد، مأمورین رژیم را به تعقیب وی واداشته بود، به گونه ای که او شهربه شهر می‍گشت تا از دستگیری درامان باشد. نخست به شهر فیروزآباد رفت و مدتی در آنجا دست به تبلیغ و ارشاد مردم زد. پس از چندی به یاسوج رفت. موقعی که درصدد دستگیری وی برآمدند به دوگنبدان عزیمت کرد و سپس به اهواز رفت و در آنجا سکنی گزید. در این دوران اقشار مختلف در اعتراض به رژیم ستمشاهی و اعمال وحشیانه اش عکس العمل نشان می‍دادند و ابراهیم احساس کرد که برای سازماندهی تظاهرات باید به شهرضا برگردد.

بعد از بازگشت به شهر خود در کشاندن مردم به خیابان‍ها و انجام تظاهرات علیه رژیم، فعالیت و کوشش خود را افزایش داد تا اینکه در یکی از راهپیمایی‍های پرشورمردمی، قطعنامه مهمی که یکی از بندهای آن انحلال ساواک بود، توسط شهید همت قرائت شد. به دنبال آن فرمان ترور و اعدام ایشان توسط فرماندار نظامی اصفهان، سرلشکر معدوم «ناجی»، صادر گردید.
مأموران رژیم در هرفرصتی در پی آن بودند که این فرزند شجاع و رشید اسلام را از پای درآورند، ولی او با تغییر لباس وقیافه، مبارزات ضد دولتی خود را دنبال می‍کرد تا اینکه انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی ره، به پیروزی رسید.

فعالیت های پس از پیروزی انقلاب:

پیروزی انقلاب در جهت ایجاد نظم ودفاع از شهر و راه اندازی کمیته انقلاب اسلامی شهرضا نقش اساسی داشت. او از جمله کسانی بود که سپاه شهرضا را با کمک دوتن از برادران خود و سه تن از دوستانش تشکیل داد.
درایت و نفوذ خانوادگی که درشهر داشتند مکانی را بعنوان مقر سپاه دراختیار گرفته و مقادیر قابل توجهی سلاح از شهربانی شهر به آنجا منتقل کردند و از طریق مردم، سایر مایحتاج و نیازمندی‍ها را رفع کردند.
به تدریج عناصر حزب اللهی به عضویت سپاه درآمدند. هنگامی که مجموعه سپاه سازمان پیدا کرد، او مسؤولیت روابط عمومی سپاه را به عهده داشت.

به همت این شهید بزرگوار و فعالیت‍های شبانه‍روزی برادران پاسدار در سال 58، یاغیان و اشرار اطراف شهرضا که به آزار واذیت مردم می‍پرداختند، دستگیر و به دادگاه انقلاب اسلامی تحویل داده شدند و شهر از لوث وجود افراد شرور و قاچاقچی پاکسازی گردید.
از کارهای اساسی ایشان در این مقطع، سامان بخشیدن به فعالیت‍های فرهنگی، تبلیغی منطقه بود که در آگاه ساختن جوانان و ایجاد شور انقلابی تأثیر بسزایی داشت.
اواخر سال 58 برحسب ضرورت و به دلیل تجربیات گران‍بهای او در زمینه امور فرهنگی به خرمشهر و سپس به بندر چابهار و کنارک (در استان سیستان و بلوچستان) عزیمت کرد و به فعالیت‍های گسترده فرهنگی پرداخت.

نقش شهید در کردستان و مقابله با ضدانقلاب:

شهید همت در خرداد سال 1359 به منطقه کردستان که بخش‍هایی از آن در چنگال گروهک‍های مزدور گرفتار شده بود، اعزام گردید. ایشان با توکل به خدا و عزمی راسخ مبارزه بی‍امان و همه جانبه‍ای را علیه عوامل استکبار جهانی و گروهک‍ های خودفروخته در کردستان شروع کرد و هر روز عرصه را برآنها تنگ‍تر نمود. از طرفی در جهت جذب مردم محروم کُرد و رفع مشکلات آنان به سهم خود تلاش داشت و برای مقابله با فقر فرهنگی منطقه اهتمام چشمگیری از خود نشان می داد تا جایی که هنگام ترک آنجا، مردم منطقه گریه می‍کردند و حتی تحصن نموده و نمی‍خواستند از این بزرگوار جدا شوند.
رشادت‍ های او دربرخورد با گروهک‍ های یاغی قابل تحسین وستایش است. براساس آماری که از یادداشت‍ های آن شهید به‍دست آمده است، سپاه پاسداران پاوه از مهر 59 تا دی‍ماه 60 (بافرماندهی مدبرانه او) عملیات موفق در خصوص پاکسازی روستاها از وجود اشرار، آزادسازی ارتفاعات و درگیری با نیروهای ارتش بعث داشته است.

گوشه ای از خاطرات کردستان به قلم شهید :

« در هفدهم مهرماه 1360 با عنایت خدای منان و همکاری بی‍دریغ سپاه نیرومند مریوان، پاکسازی منطقه «اورمان» با هفت روستای محروم آن به‍انجام رساند و به خواست خدا و امدادهای غیبی، «حزب رزگاری» به کلی از بین رفت. حدود 300 تن از خودباختگان سیه‍بخت، تسلیم قوای اسلام گردیدند. یکصد تن به هلاکت رسیدند و بیش از 600 قبضه اسلحه به دست سپاهیان توانمند اسلام افتاد.
پاسداران رشید با همت ومردانگی به زدودن ناپاکان مزاحم از منطقه نوسود و پاوه پرداختند و کار این پاکسازی و زدودن جنایتکاران پست، تا مرز عراق ادامه یافت.

این پیروزی و دشمن سوزی، در عملیات بزرگ و بالنده محمّدرسول الله ص و با رمز «لااله الا الله» به‍دست آمد.
در مبارزات بی‍امان یک ساله، 362 نفر از فریب‍ خوردگان « دمکرات، کومله، فدایی و رزگاری» با همه سلاح‍های مخرب و آتشین خود تسلیم سپاه پاوه شدند و امان‍ نامه دریافت نمودند.
همزمان با تسلیم شدن آنان، 44 سرباز و درجه دار عراقی نیز به آغوش پرمهر اسلام پناهنده شده و به تهران انتقال یافتند.
منطقه پاوه و نوسود به جهنمی هستی سوز برای اشرار خدانشناس تبدیل گشت، قدرت وتحرک آن ناپاکان دیوسیرت رو به اضمحلال و نابودی گذاشت، بطوری که تسلیم و فرار را تنها راه نجات خود یافتند. در اندک مدتی آن منطقه آشو ب‍خیز و ناامن که میدان تک‍تازی اشرار شده بود به یک سرزمین امن تبدیل گردید. »

شهید همت و دفاع مقدس:

پس از شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم متجاوز عراق، شهید همت به صحنه کارزار وارد شد و درطی سالیان حضور در جبهه‍ های نبرد، خدمات شایان توجهی برجای گذاشت و افتخارها آفرید.
او و سردار رشید اسلام، حاج احمد متوسلیان، به دستور فرماندهی محترم کل سپاه مأموریت یافتند ضمن اعزام به جبهه جنوب، تیپ محمدرسول الله (ص) را تشکیل دهند.
در عملیات سراسری فتح المبین، مسؤولیت قسمتی از کل عملیات به عهده این سردار دلاور بود. موفقیت عملیات درمنطقه کوهستانی «شاوریه» مرهون ایثار و تلاش این سردار بزرگ و همرزمان اوست.

شهید همت در عملیات پیروزمند بیت ‍المقدس در سمت معاونت تیپ محمدرسول الله (ص) فعالیت و تلاش تحسین برانگیزی را در شکستن محاصره جاده شلمچه ـ خرمشهر انجام داد و به حق می‍توان گفت که او یگان تحت امرش سهم بسزایی در فتح خرمشهر داشته ‍اند و با اینکه منطقه عملیاتی دشت بود، شهید حاج همت با استفاده از بهترین تدبیر نظامی به نحو مطلوبی فرماندهی کرد.
در سال 1361 با توجه به شعله ور شدن آتش فتنه و جنگ در جنوب لبنان به منظور یاری رساندن به مردم مسلمان و مظلوم لبنان که مورد هجوم ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی قرار گرفته بود راهی آن دیار شد و پس از دو ماه حضور در این خطه به میهن اسلامی بازگشت و درمحور جنگ وجهاد قرارگرفت.

با شروع عملیات رمضان در تاریخ 23/4/1361 درمنطقه «شرق بصره» فرماندهی تیپ 27 حضرت رسول اکرم (ص) را برعهده گرفت و بعدها با ارتقای این یگان به لشکر، تا زمان شهادتش در سمت فرماندهی انجام وظیفه نمود. پس از آن در عملیات مسلم بن‍ عقیل و محرم ـ که او فرمانده قرارگاه ظفر بود ـ سلحشورانه با دشمن زبون جنگید. در عملیات والفجر مقدماتی بود که شهیدحاج همت، مسؤولیت سپاه یازدهم قدر را که شامل لشکر 27 حضرت محمدرسول الله (ص) ، لشکر 31 عاشورا، لشکر 5 نصر و تیپ 10 سیدالشهدا (ع) بود، برعهده گرفت.

سرعت عمل و صلابت رزمندگان لشکر 27 تحت فرماندهی ایشان در عملیات والفجر 4 و تصرف ارتفاعات کانی‍مانگا در آن مقاطع از خاطره ها محو نمی‍شود.
صلابت، اقتدار و استقامت فراموش‍نشدنی این شهید والامقام و رزمندگان لشکر محمدرسول‍الله (ص) در جریان عملیات خیبر درمنطقه طلائیه و تصرف جزایرمجنون و حفظ آن با وجود پاتک‍های شدید دشمن، از افتخارات تاریخ جنگ محسوب می‍گردد.
مقاومت و پایداری آنان در این جزایر به قدری تحسین برانگیز بود که حتی فرمانده سپاه سوم عراق در یکی از اظهاراتش گفته بود :
« … ما آنقدر آتش بر جزایر مجنون فرو ریختیم و آنچنان آنجا را بمباران شدید نمودیم که از جزایر مجنون جز تلی خاکستر چیز دیگری باقی نیست! »

اما شهید همت بدون هراس و ترس از دشمن و با وجود بی‍خوابی‍های مکرر همچنان به ادای تکلیف و اجرای فرمان حضرت امام خمینی (ره) مبنی برحفظ‍جزایر می اندیشید و خطاب به برادران بسیجی می‍گفت :
« برادران، امروز مسأله ما، مسأله اسلام و حفظ و حراست از حریم قرآن است. بدون تردید یا همه باید پرچم سرخ عاشورایی حسین (ع) را به دوش کشیم و قداست مکتبمان، مملکت و ناموسمان را پاسداری و حراست کنیم و با گوشت و خون به حفظ جزیره، همت نمائیم، یا اینکه پرچم ذلت و تسلیم را درمقابل دشمنان خدا بالا ببریم و این ننگ و بدبختی را به دامن مطهر اعتقادمان روا داریم، که اطمینان دارم شما طالبان حریت و شرف هستید، نه ننگ و بدنامی. »

ویژگی‍های برجسته شهید :

او عارفی وارسته، ایثارگری سلحشور و اسوه‍ای برای دیگران بود که جز خدا به چیز دیگری نمی اندیشید و به عشق رسیدن به هدف متعالی و کسب رضای خدا و حضرت احدیت، شب و روز تلاش می‍کرد و سخت‍ترین و مشکل‍ترین مسؤولیت های نظامی را با کمال خوشرویی و اشتیاق و آرامش ‍خاطر می‍پذیرفت.

سردار رحیم صفوی درباره وی چنین می‍گوید :

« او انسانی بود که برای خدا کار می‍کرد و اخلاص در عمل از ویژگی‍های بارز اوست. ایشان یکی از افراد درجه اولی بود که همیشه مأموریت‍ های سنگین برعهده ‍اش قرار داشت. حاج همت مثل مالک اشتر بود که با خضوع و خشوعی که درمقابل خدا و در برابر دلاورمردان بسیجی داشت، درمقابله با دشمن همچون شیری غرّان از مصادیق «اشداء علی الکفار، رحماء بینهم» بود. همت کسی بود که برای این انقلاب همه چیز خودش را فدا کرد و از زندگیش گذشت. او واقعاً به امرولایت اعتقادکامل داشت و حاضر بود در این راه جان بدهد، که عاقبت هم چنین کرد. همیشه سفارش می‍کرد که دستورات را باید موبه‍مو اجرا کرد. وقتی دستوری هرچند خلاف نظرش به وی ابلاغ می‍شد، از آن دفاع می‍کرد. ابراهیم از زمان طفولیت، روحی لطیف،عبادی و نیایشگر داشت. »

پدر بزرگوارش می‍گوید :

« محمدابراهیم از سن 10 سالگی تا لحظه شهادت در تمام فراز ونشیب‍های سیاسی ونظامی، هرگز نمازش ترک نشد. روزی از یک سفرطولانی و خسته کننده به منزل بازگشت. پس از استراحت مختصر، شب فرا رسید. ابراهیم آن شب را با همه خستگی‍هایش تا پگاه، به نماز ونیایش ایستاد و وقتی مادرش او را به استراحت سفارش نمود، گفت: مادر! حال عجیبی داشتم. ای کاش به سراغم نمی ‍آمدی و آن حالت زیبای روحانی را از من نمی‍گرفتی.»
این انسان پارسا تا آخرین لحظات حیات خود، دست از دعا ونیایش برنداشت. نماز اول وقت را برهمه چیز مقدم می‍شمرد و قرآن و توسل برنامه روزانه او بود. او به راستی همه چیزش را فدای انقلاب کرده بود. آن چیزی که برای او مطرح نبود خواب وخوراک و استراحت بود. هر زمان که برای دیدار خانواده‍اش به شهرضا می‍رفت، درآنجا لحظه‍ای از گره‍ گشایی مشکلات و گرفتاری‍های مردم بازنمی‍ایستاد و دائماً در اندیشه انجام خدمتی به خلق‍الله بود.
شهید همت آنچنان با جبهه وجنگ عجین شده بود که در طول حیات نظامی خود فرزند بزرگش را فقط شش بار و فرزند کوچکتر خود را تنها یکبار در آغوش گرفته بود.

او بسان شمع می‍سوخت و چونان چشمه‍ساران درحال جوشش بود و یک آن از تحرک باز نمی‍ایستاد. روحیه ایثار و استقامت او شگفت انگیز بود. حتی جیره و سهمیه لباس خود را به دیگران می‍بخشید و با همان کم، قانع بود و درپاسخ کسانی که می‍پرسیدند چرا لباس خود را که به آن نیازمند بودی، بخشیدی؟ می‍گفت: « من پنج سال است که یک اورکت دارم و هنوز قابل استفاده است! »
او فرماندهی مدیرو مدبّر بود. قدرت عجیبی درمدیریت داشت. آن هم یک مدیریت سالم در اداره کارها و نیروها. با وجود آنکه به مسائل عاطفی و نیز اصول‍مدیریت احترام می‍گذاشت و عمل می‍کرد، درعین حال هنگام فرماندهی قاطع بود. او نیروهای تحت امر خود را خوب توجیه می‍کرد و نظارت و پیگیری خوبی نیز داشت. کسی را که در انجام دستورات کوتاهی می‍نمود بازخواست می‍کرد و کسی را که خوب عمل می‍کرد تشویق می‍نمود.

بینش سیاسی بُعد دیگری از شخصیت والای او به شمار می‍رفت. به مسائل لبنان و فلسطین وسایر کشورهای اسلامی بسیار می‍اندیشید و آنچنان از اوضاع آنجا مطلع بود که گویی سالیان درازی در آن سامان با دشمنان خدا و رسول ص درستیز بوده است. او با وجود مشغله فراوان از مطالعه غافل نبود و نسبت به مسائل سیاسی روز شناخت وسیعی داشت.
از ویژگی‍های اخلاقی شهید همت برخورد دوستانه او با بسیحیان جان برکف بود. به بسیجیان عشق می‍ورزید و همواره در سخنانش از این مجاهدان مخلص تمجید و قدرشناسی می‍کرد. « من خاک پای بسیجی‍ها هم نمی‍شوم. ای کاش من یک بسیجی بودم و در سنگر نبرد از آنان جدا نمی‍شدم.»

وقتی درسنگرهای نبرد، غذای گرم برای شهید همت می‍آوردند سؤال می‍کرد : آیا نیروهای خط مقدّم و دیگر اعضای همرزممان در سنگرها همین غذا را می‍خورند یا خیر؟ و تا مطمئن نمی‍شد دست به غذا نمی‍زد.
شهیدهمت همواره برای رعایت حقوق بسیجیان به مسؤلان امر تأکید و توصیه داشت. او که از روحیه ایثار واستقامت کم‍نظیری برخوردار بود، با برخوردها و صفات اخلاقی‍اش در واقع معلمی نمونه و سرمشقی خوب برای پاسداران و بسیجیان بود و خود به آنچه می‍گفت، عمل می‍کرد. عشق وعلاقه نیروها به او نیز از همین راز سرچشمه می‍گرفت. برای شهید همت مطرح نبود که چکاره است، فرمانده است یا نه. همت یک رزمنده بود، همت هم مرد جنگ بود و هم معلمی وارسته.

نحوه شهادت :
شهید همت در جریان عملیات خیبر به برادران گفته بود: «باید مقاومت کرده و مانع از بازپس‍گیری مناطق تصرف شده، توسط دشمن شد. یا همه این‍جا شهید می‍شویم ویا جزیره مجنون را نگه می‍داریم.» رزمندگان لشکر نیز با تمام توان دربرابر دشمن مردانه ایستادگی کردند. حاجی جلو رفته بود تا وضع جبهه توحید را از نزدیک بررسی کند، که گلوله توپ در نزدیکی اش اصابت می‍کند و این سردار دلاور به همراه معاونش، شهید اکبر زجاجی، دعوت حق را لبیک گفتند و سرانجام در ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ در عملیات خیبر به لقاء خداوند شتافتند.

ادامه مطلب / دانلود

شاید بسیاری از مومنین، این دغدغه را داشته باشند که چگونه می‌توان با قرآن انس پیدا کرد؟ با اینکه می‌دانیم و معتقدیم قرآن کتاب الهی است و کامل‌ترین کتاب‌هاست، نمی‌دانیم چگونه با آن ارتباط برقرار کرده و از خواندنش لذت ببریم.

تفسیر سوره مبارکه حمد

برای رفع این مشکل بحث را با این مقدمه کوتاه آغاز می‌کنیم:

ارتباط، نیاز به دو طرف دارد، که در تعامل و تأثیر و تأثر نسبت به یکدیگرقرار گرفته اند. بنابراین اگر یک طرف، حذف شود تعامل و درنتیجه ارتباط و انس ایجاد نخواهد شد. درباره انس با قرآن هم باید این نکته را مورد توجه قرار داد. خیلی‌ها وقتی قرآن می‌خوانند، تصورشان اینگونه است که خداوند با پیغمبرش سخن می‌گوید، اگرچه این تصور غلط نیست اما نباید در همین حد متوقف شد، بلکه باید به این نکته نیز توجه داشت که قرآن با من سخن می‌گوید.

این نکته نسبت به آیاتی که خطاب به مومنان است [یا ایها الذین آمنوا]، راحت‌تر درک می‌شود، ولی منحصر به این آیات نیست و تمام قرآن با تک‌تک انسان‌ها حرف می‌زند، و اگر این‌طور نبود، چرا در قرآن ذکر شده است، وضعیت ما چه ربطی با بنی‌اسرائیل دارد؟ پس از اینجا که خداوند متعال این آیات را نازل فرموده است، معلوم می‌شود به ما ارتباط دارد.

به هرحال، سخن ما این است که در زمان قرائت قرآن به این نکته توجه کنیم که دارد با من حرف می‌زند و در ادامه، مسئله اصلی این است که حالا که دارد با من حرف می‌زند، وضعیت من در مقایسه با این آیات چگونه است؟ برای روشن شدن مطلب، آیات سوره مبارکه حمد را با این نگاه مرور می‌کنیم:

انس با قرآن با سوره مبارکه حمد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

وقتی این آیه را می‌خوانی این سوالات را از خودت بپرس:

آیا من در تمام کارهایم، از خدا کمک گرفته و حقیقتا[نه فقط در زبان] با نام و یاد او شروع می‌کنم؟

آیا من خدا را بخشنده و مهربان می‌دانم؟ اگر این طور است، پس چرا این‌همه ناامید هستم؟

انس با قرآن » الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ

آیا من تمام نعمت‌ها را از خدا می‌دانم و تمام سپاس‌ها را مخصوص او می‌دانم؟ اگر این طور است پس چرا این‌قدر گمان می‌کنم که کارها با دست این و آن انجام می‌شود و تشکر جانانه خود را نثار آنان می‌کنم؟

آیا من خداوند را پروردگار همه عالم می‌دانم؟ پس چرا این همه از مشکلات می‌نالم و آنها را در مسیر رشد خود نمی‌بینم؟

انس با قرآن » الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

آیا من خدا را مهربان می‌دانم؟ پس چرا خود مهربان نیستم؟

انس با قرآن » مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ

آیا مالکیت خدا فقط در روز قیامت است؟ قطعا خدا همه جا مالک است، اما در روز قیامت مالکیتش روشن تر است زیرا در دنیا انسان‌ها احساس مالکیت برای خود می‌کنند وبه وسایط توجه استقلالی دارند. چرا من در همین دنیا مالکیت خداوند وبندگی خود را درک نکنم؟ اگر من خدا را مالک خود می‌دانم چرا اینقدر چیزها را به خود نسبت می‌دهم و از همه چیز و همه کس انتظار دارم؟

انس با قرآن » إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ

خدایا با این دروغ بزرگ چکار کنم؟ آیا من فقط تو را می‌پرستم، یا دلم با نگاه این و آن پر می‌کشد؟ اگر این آیه را نخوانم نمازم باطل می‌شود واگر بخوانم دارم دروغ می‌گویم؟ فقط راه‌حل این است که می‌گویم، خدایا چون تو گفتی بگو می‌گویم، تو خواستی همیشه این را در نمازهایم بگویم، تا بلکه یک روزی شرمنده شوم و فقط تو را بندگی کنم.

آیا من فقط از تو یاری می‌جویم؟ پس چرا با ثروتمندان و صاحبان منصب، اینقدر چاپلوسانه و طمعکارانه برخورد کرده و فقیران را با تندی از خود می‌رانم؟ و هزاران چرای دیگر.

انس با قرآن » اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ

اگر من این همه از تو می‌خواهم مرا به راه راست هدایت کنی، چرا خود قدمی برنمی‌دارم؟ کسی که کشت نکرده به امید محصول نشسته، امیدوار نیست بلکه بی‌خیال است. و چه خوش گفت: هر آن غافل زید، غافل خورد تیر.

انس با قرآن » صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ

آیا من با این اعمالم دنبال راه انبیا و ائمه علیهم السلام هستم؟ آیا من نسبت به کسانی که مورد غضب خداوند هستند، غضبناکم، یا به کمک آن‌ها امیدوار؟ آیا من نسبت به آمریکا ویهود خوشبین هستم یا بدبین؟ آیا من در راه گمراهان قدم نمی‌زنم؟ حرف‌های مغزهای الکلی را بالاتر از احادیث امامانم نمی‌دانم؟ حرف‌های مفت عرفان‌های کاذب و پوشالی را از مباحث اعتقادی و عملی متخصصین دینی بالاتر نمی‌انگارم؟ از داشته‌های خود چقدر بهره برده‌ام؟ از نهج البلاغه خود یا صحیفه سجادیه چقدر استفاده کردم؟ یا اینکه روزنامه‌ها و مجلات و اینترنت نگذاشت به آن‌ها سری بزنم؟

خدایا فقط این را می‌توانم بگویم؛ بدی‌ها از ما وخوبی‌ها از توست. نظر لطفت را از ما بیچاره گان دریغ مفرما…

ادامه مطلب / دانلود

و تمامى احوال و آثارِ انسان هاى خوشبخت و کیفیت طریقه و سیره آنان و علتِ نجات و رفع درجات آنان، که در قرآن آمده است.


کدام سوره، خلاصه قرآن است؟

سوره حمد، در اول قرآن، قرار گرفته و ممکن است علت آن فراگیر بودن، این سوره باشد. زیرا این سوره، با داشتنِ فقط هفت آیه، تمام مطالب قرآن را، در برگرفته است. چونکه، قرآن شامل تحمید، تمجید، تسبیح، تقدیس، تهلیل، شکر، ثناء و تکبیر است، و همه اینها، در کلمه حمد مندرج است.

همچنین، بیان ارزاق، اِنعام، احسان، تربیتِ بندگان و اکرام و امهال ایشان، در کلمه رحمان  گنجانده شده است؛ و تمامى آنچه در قرآن، از وسعت رحمت و عفو گناهان و رحمت بر بندگان، در رحیم، درج شده است و تمام مفاهیم ثُباتِ قدرت الهى، عظمت، بقاء، و سرمدیّت حق، تنزیه او از شرکاء، در کلمه مالک، نهفته است و تمام مسائل مربوط به قیامت، مواقف و مقامات و نعمتهاى اخروى، کرامات و احوال اهل بهشت و درجات آن، اهوال دوزخ و شدائد و درکات آن، حساب و میزان و صراط، در کلمه یوم الدین  جمع شده است.

آنچه در قرآن از عبادات و کیفیت آن، از نماز و روزه و زکوه و حج و غیر آن، در اِیّاکَ نَعْبُدُ مندرج است. همینطور قرآن مشتمعل بر توکل و طلب نصرت و فتح و استعانت، از خدایتعالى و امثال اینها، در ایّاکَ نَسْتَعینْ نهفته است و هکذا مفاهیم قرآن، از قبیل هدایت، توفیق، تفویض، ارشاد، اعتماد، دعا، سۆ ال، التجاء و ابتهال در اهدنا گرد آمده است و هر چه در قرآن، از میان حلال و حرام و شرایع و احکام از امر و نهى مى باشد؛ کلمه صِراطَ الْمُسْتَقیم متضمن آن است.

و تمامى احوال و آثارِ انسان هاى خوشبخت و کیفیت طریقه و سیره آنان و علتِ نجات و رفع درجات آنان، که در قرآن آمده است؛ در جمله اَلّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ مندرج است.

خلاصه احوالِ اقوام لجوج و خودپرست و بت پرست، قصه ها و اخبار ایشان، از کفران نعمت و تکذیب انبیاء و قتل ایشان و اصرارِ بر مناهى و توجّه به ملاهى و عذاب و غضب حق تعالى برایشان، در آیه غَیْرِالْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ بیان شده است و بالاخره حالات بقیه جبّاران و فرعون ها و نصارى و سایر مشرکین و گمراهان، در کلمه ضالّین، درج مى باشد. و این یکى از محسّناتِ قرآن شریف، مى باشد که گفته اند: ذکر الشّى مجملا ثم مفصلاً اوقع فى النفوس.

ادامه مطلب / دانلود

یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمی گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود. اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود. اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم. زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست.

داستان کوتاه زنجیر عشق

وقتی که او لاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده رفتن شد، زن پرسید: «من چقدر باید بپردازم؟»

و او به زن چنین گفت: «شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام. و روزی یکنفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم. اگر تو واقعا می خواهی که بدهی ات رو به من بپردازی باید این کار رو بکنی. نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!»

چند مایل جلوتر زن کافه کوچکی رو دید و رفت تو تا چیزی بخوره و بعد راهشو ادامه بده ولی نتونست بی توجه از لبخند شیرین زن پیشخدمتی بگذره که می بایست هشت ماهه باردار باشه و از خستگی روی پا بند نبود. او داستان زندگی پیشخدمت رو نمی دانست واحتمالا هیچ گاه هم نخواهد فهمید. وقتی که پیشخدمت رفت تا بقیه صد دلارش رو بیاره، زن از در بیرون رفته بود، در حالی که بر روی دستمال سفره یادداشتی رو باقی گذاشته بود. وقتی پیشخدمت نوشته زن رو می خوند اشک در چشمانش جمع شده بود. در یادداشت چنین نوشته بود: «شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام. و روزی یک نفر هم به من کمک کرد، همون طور که من به شما کمک کردم. اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی. نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!».

همان شب وقتی زن پیشخدمت از سرکار به خونه رفت، در حالی که به اون پول و یادداشت زن فکر می کرد به شوهرش گفت :«دوستت دارم اسمیت، همه چیز داره درست می شه».

ادامه مطلب / دانلود

غلامحسین بنان در حالی در سال ۱۳۹۰ ، ۱۰۰ ساله می ​شود که هنوز سنگ قبری در خور شان و مقامش ندارد.

 زندگی نامه کامل از غلامحسین بنان

اردیبهشت صد سال پیش خواننده‌ ای به دنیا آمد که سال‌ ها بعد از او به عنوان گل سر سبد موسیقی ایرانی یاد شد ، استادی که این روزها اگرچه سنگ قبری در خور شان و مقامش ندارد اما در دل علاقه ​مندان به موسیقی جایگاه والایی دارد.

سال ۱۳۲۱ است ، روح اله خالقی در رادیو مسئولیت دارد ، بنان با عبدالعلی وزیری برای امتحان به رادیو می روند ، در دفتر روح اله خالقی ، ابوالحسن صبا هم نشسته است ، بنان خواندن قطعه‌ ای در سه گاه را آغاز می‌ کند و صبا هم با ویلن او را همراهی می‌ کند ، هنوز “درآمد” تمام نشده که خالقی به صبا می‌ گوید: “شما نواختن ویلن را قطع کنید” و به بنان اشاره می‌ کند تا گوشه حصار را بخواند ، بنان مکث نمی‌ کند و با چنان مهارت و استادی درآمد حصار را می‌ خواند و به سه گاه فرود می‌ آید که روح اله خالقی بی اختیار بلند می‌ شود و او را در آغوش گرفته و می بوسد و آینده وی را در هنر آواز درخشان پیش بینی می کند.

از آن روز تا الان نزدیک به ۷۰ سال گذشته است و از تولد بنان تا به حال ۱۰۰ سال ، پیش‌ بینی خالقی درست از آب درآمد و بنان هنوز که هنوز است از بزرگترین نام‌ های آواز ایرانی است.

از تولد تا استادی

استاد بنان در اردیبهشت ۱۲۹۰ در قلهک تهران در خانواده‌ ای متمول متولد شد ، خواننده‌ ای که از سال ۱۳۲۱ تا دهه ۵۰ در زمینه موسیقی ملی ایران فعالیت گسترده و البته ماندگاری داشت ، از شش سالگی خوانندگی و نوازندگی ارگ و پیانو را شروع کرد و در این راه از راهنمایی‌ های مادرش که پیانو را بسیار خوب می​ نواخت بهره ها گرفت ، اولین استاد او پدرش بود و دومین استاد ، مرحوم میرزا طاهر ضیاء ذاکرین رثایی و سومین استادش مرحوم ناصر سیف بوده‌ اند.​

همانطور که گفته شد ، سال ۱۳۲۱ برای بنان سال مهم و تعیین کننده‌ ای بود ، برای اولین بار در این سال بود که صدای غلامحسین بنان ، همراه با همکاری عده‌ ای از هنرمندان دیگر از رادیو تهران به گوش مردم ایران رسید و دیری نگذشت که نام بنان زبانزد همه شد ، روح‌ الله خالقی او را در ارکستر انجمن موسیقی شرکت داد و با ارکستر شماره یک نیز همکاری را شروع کرد و از بدو شروع برنامه “گلهای رنگارنگ” بنان به دعوت استاد داود پیرنیا همکاری داشت.

بنان در طول فعالیت هنری خود ، حدود ۳۵۰ آهنگ را اجرا کرد و آنچه که امتیاز مسلم صدای او را پدید می آورد ، زیر و بم‌ ها و تحریرهای صدای اوست که مخصوص به خودش است ، بنان نه تنها در آواز قدیمی و کلاسیک ایران استاد بود ، بلکه در نغمات جدید و مدرن ایران نیز تسلط کامل داشت ، تصنیف زیبا و روح پرور “الهه ناز” او بهترین معرف این ادعا است ، بنان را می‌ توان به حق بزرگترین اجرا کننده آهنگ‌ های سبک وزیری-خالقی دانست ، او همچنین در کنار ادیب خوانساری از بهترین اجرا کنندگان آثار صبا و محجوبی محسوب می‌ شود ، استعداد شگرف او در مرکب خوانی و تلفیق شعر و موسیقی بارها ستایش موسیقی دانان معاصرش را بر انگیخته است.

فعالیت در هنرستان موسیقی

در سال ۱۳۳۲ بنان به پیشنهاد شادروان خالقی به اداره کل هنرهای زیبای کشور منتقل و به سمت استاد آواز هنرستان موسیقی ملی به کار مشغول شد و در سال ۱۳۳۴ رئیس شورای موسیقی رادیو شد ، غلامحسین بنان از ابتدا در برنامه‌ های گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ و برگ سبز شرکت داشته و برنامه‌ های متعدد و گوناگون دیگری که از این خواننده بزرگ و هنرمند به یادگار مانده است ، در این برنامه ها ، استادان تراز اول موسیقی سنتی چون روح الله خالقی ، ابوالحسن صبا ، مرتضی محجوبی ، احمد عبادی ، حسین تهرانی ، علی تجویدی و … با او همکاری داشته‌ اند.

کناره گیری از فعالت هنری

آذر ماه ۱۳۳۶ وقتی بنان با اتومبیل شخصی در جاده کرج مشغول رانندگی بود با کامیونی که فاقد چراغ ایمنی عقب بود تصادف کرد و در این سانحه چشم راست خود را از دست داد و به همین خاطر همیشه از عینک دودی استفاده می کرد.

سال‌ ها بعد از این حادثه بنان به فعالیتش ادامه داد اما حدود ده سال بعد از آن بود که غلامحسین بنان آهسته آهسته فعالیت خوانندگی را کنار گذاشت ، استاد مدتها به ناراحتی جهاز هاضمه مبتلا شده بود از طرف دیگر حنجره اش نیز آمادگی بیان نیازهای درونیش را نداشت و به همین دلیل اندک اندک از خواندن اجتناب ورزید و از صحنه هنر کناره کشید و بیست سال آخر عمر را تقریبا فعالیت چشم گیری نداشت و روز به روز ناراحتی جهاز هاضمه او را بیشتر رنجور می‌ کرد و متاسفانه کوشش‌ های پزشکان و مخصوصا مراقبت‌ ها و از خود گذشتگی‌ های پری بنان همسر وفادار و مهربانش هم مؤثر نیفتاد و سرانجام در ساعت ۷ بعد از ظهر پنجشنبه هشتم اسفند ماه سال ۱۳۶۴ خورشیدی در بیمارستان ایرانمهر قلهک جهان را بدرود گفت.

استاد بنان از سال ۱۳۶۴ یعنی زمان فوتش در امامزاده طاهر کرج دفن شده است ، مکانی که بسیاری از بزرگان ادب و هنر ایران در آنجا آرمیده‌ اند ، تا پیش از این سنگ قبر استاد هرچند سنگ قبر ویژه‌ ای نبود اما بسیار بهتر از اینی است که در حال حاضر و بعد از تخریب و بازسازی قبرستان امامزاده گذاشته شده است ، فروردین سال گذشته این قبرستان بازسازی شد و وعده سنگ قبر ویژه‌ ای برای آرامگاه استاد داده شده بود که قرار بود از شکور یونان آورده شود اما چنینی نشد.

از ماندگارترین ترانه‌ های بنان می‌ توان به آهنگ آذربایجان ، آمدی جانم به قربانت ، یار رمیده ، الهه ناز ، می ناب ، خاموش ، مرا عاشقی شیدا ، روز ازل ، نوای نی و سرود همیشه جاوید ای ایران اشاره کرد.

به گفته همسرش ، بنان بهترین اثر خود را “حالا چرا” و “کاروان” می‌ دانست و می‌ گفت: “کاروان را برای بعد از مرگم خوانده ​ام” همچنین استاد در اواخر عمر دلبستگی عجیبی به ترانه “رویای هستی” پیدا کرده بود تا آنجا که با این آهنگ می‌ گریست.

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 110 از 130«...8090100 قبلی 109110111 بعدی 120130...»
css.php