مطالب دسته بندی : ادبیات و مذهب

خدا همه امور را تدبیر می‌کند یعنی چه؟ یا به تعبیری دیگر «تدبیر الهی» یعنی چه؟

رابطه تدبیر خداوند با تقدیر انسان

ابتدا معنای «تدبیر» را بدانیم، چه از ناحیه خداوند متعال باشد و چه خلق خدا (انسان). چرا که خداوند متعال در قرآن کریم به انسان می‌فرماید که در آیات الهی و نیز امور خویش، تدبیر و تدبر نماید.

«أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفًا کَثِیرًا» (النساء، 82)

ترجمه: آیا در [معانى] قرآن نمی اندیشند (تدبر نمی‌کنید)؟ اگر از جانب غیر خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسیارى میافتند.

برای «تدبیر» معانی بسیاری ذکر شده است که البته یا یک دیگر منافات، تضاد یا حتی اختلافی ندارند. مانند: ژرف‌اندیشی، تنظیم، اداره کردن، توجه کردن، به ابتدا و پایان کار نگریستن، چاره جوئى و … .

الف – بدیهی است که «آیات الهی= نشانه‌های الهی» صرفاً آیات قرآن کریم نمی‌باشند، بلکه همه خلقت تجلی و نشانه‌ی اوست، یعنی او را نشان می‌دهد و به سوی او رهنمایی دارد.

از این رو در آیه دیگر تصریح می‌نماید که به «نظام احسن خلقت» توجه کنید و ببینید که هیچ خلاءای در آن وجود ندارد و هر چه مکرر و با ژرف اندیشی و بصیرت بیشتر نگاه کنید، بیشتر متوجه «نظام احسن» در خلقت می‌گردید.

«الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ» (الملک، 3)

ترجمه: همان که هفت آسمان را طبقه‏هایى (روى هم) آفرید، هرگز در آفرینش خداى رحمان (از نظر زیبایى، استوارى و اتقان صنع) تفاوت و ناهمگونى نمى‏بینى، پس بار دیگر بنگر آیا (در خلق اشیا) هیچ خلل و شکاف (و خلاف حکمت) مى‏بینى؟

ب – بدیهی است اگر کمترین خلاء، نقص یا شکافی در نظام خلقت [از اعلی علیین تا اسفل السافلین) وجود داشت، نه تنها علم و حکمتی در آن دیده نمی‌شد، بلکه اساساً نظم عالم هستی به هم می‌ریخت و در واقع نابود می‌شد.

پس، خلقِ همه چیز، از انوار مقدسه گرفته تا ملائک و تا این دنیا که اسفل مرتبه‌ی وجود می‌باشد، با تمامی عناصر و قوانین مترتبه و آثار هر چیز … در جهت تحقق کمال، همه «تدبیر» الهی در خلقت و اداره عالم هستی می‌باشد.

«هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» (الحشر، 24)

ترجمه: اوست‏خداى خالق نوساز صورت‌گر [که] بهترین نام‌ها [و صفات] از آن اوست آنچه در آسمان‌ها و زمین است [جمله] تسبیح او مى‏گویند و او عزیز حکیم است.

«اللّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لأَجَلٍ مُّسَمًّى یُدَبِّرُ الأَمْرَ یُفَصِّلُ الآیَاتِ لَعَلَّکُم بِلِقَاء رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ»

ترجمه: خداوند همان است که آسمان‏ها را بدون ستون‏هایى که شما ببینید برافراشت، سپس بر تخت (فرماندهى عالم) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام ( خود) نمود هر یک از آنها (در مسیر حرکت مستقیم و مستدیر خویش) براى مدّت معینى در جریان است، کار (عالم هستى) را تدبیر مى‏کند نشانه‏ها (ى قرآنى و آفاقى و انفسى) را به تفصیل بیان مى‏کند، باشد که شما به دیدار پروردگارتان (پس از این جهان) یقین پیدا کنید.

پس عالم کَون (خلقت)، با تمامی عظمت، گستردگی، پیچیدگی، اختلاف مراحل و مراتب وجودی، ارتباط هدفدار همه اجزا (نظم)، همه بر اساس علم، حکمت  مشیّت الهی، از ناحیه خداوند متعال «تدبیر» [طراحی، برنامه‌ریزه، چاره‌اندیشی، عاقبت‌نگری] شده‌اند.

مثالی ساده، ملموس و مشهود

شاید توجه به «تدبیر الهی» در خلق و اراده‌ی عالم هستی، بسیار دشوار باشد و نگاه به کلیّات نیز آن نتیجه‌ی ساده، ملموس و مشهود که به راحتی مفهوم عقل و قلب گردد را ندهد، اما می‌توانیم در این عالم گسترده، به خودمان که در مقابل عالم هستی به مثابه‌ی نقطه‌ای در مقابل کهکشان نیز نیستیم توجه کنیم و از خود نیز فقط به همین بدن توجه کنیم و از بدن نیز فقط به به محدوده‌ی کوچکی از سر یک انگشت خود توجه نماییم و در توجه به این مقدار نیز فقط در امر «تغذیه» تدبر نماییم.

رابطه تدبیر خداوند با تقدیر انسان

بدن انسان، طبق مکانیسمی که دارد، هوا، آب و غذا نیاز دارد و مصرف می‌کند تا حیاتش بقا یافته و رشد نماید. اما آیا فقط ریه هوا می‌خواهد و فقط معده آب و غذا می‌خواهد؟ یا تک تک سلول‌های موجود که در سر انگشت‌ ما جمع شده است نیز به این هوا، آب و غذا نیاز دارند؟

از عرش اعلی تا دنیا و کهکشان‌هایش، تا زمین و عناصرش با یک دیگر مرتبط بوده و تأثیر و تأثر دارند. حتی در پیدایش و رسیدن کمی هوا، آب و غذا به بدن من (منِ نوعی) و رسیدن این تغذیه به تک تک سلول‌های سر انگشت، که البته هیچ یک نیز در اختیار من نیست. نه من خلق کردم، نه من طراحی و برنامه‌ریزی کردم و نه من اداره می‌کنم (و نه مثل من = هر مخلوقی).

پس آن که اراده نمود و خلق کرد و ربوبیّت (اداره و پرورش) می‌نماید، این عالم را «تدبیر» کرده است.

رابطه تدبیر خداوند و تقدیر انسان

رُوِیَ عَن عَلِیِّ ابنِ مُحَمَّدِ الهادی صَلَواتُ اللهُ عَلَیهِمَا قالَ: «الْمَقَادِیرُ تُرِیکَ مَا لَمْ یَخْطُرْ بِبَالِکَ، النَّاسُ فِی الدُّنْیَا بِالْأَمْوَالِ وَ فِی الْآخِرَهِ بِالْأَعْمَالِ» (بحارالانوار، ج75، ص369)

از فرمایشات امام هادی صلوات الله علیه است که حضرت فرمودند: آن چه را که تقدیر الهی است و خداوند آن را برای شما انسان ها مقدر می کند، به شما چیزی را نشان می دهد که به خاطره شما خطور نکرده باشد.

خداوند به ما عقل و شعور عطا فرموده که به وسیله آنها تدبیر می کنیم. حال آیا تدبیر ما در امور و کارهای زندگیمان کافی است؟ چقدر در زندگی سرها به سنگ می خورد!!! علّت چیست؟! علّت آن این است که تدبیر من، آن گاه کار ساز است که با تقدیر او همسو شود. «اَلعبدُ یُدَبِّرَ وَ اللهُ یُقَدِّرَ» بنده تدبیر می کند، امّا خدا تقدیر می کند. تدبیر منهای تقدیر سودی ندارد. حال این سوال پیش می آید که: برای آنکه تدبیرهای ما با تقدیرهای او همسو شود چه باید کنیم؟

راهش این است: تو تدبیر کن، بعد از تدبیرت، توکّل کن، واگذار کن به او. به تعبیر ساده تر بگو خدا: به عقل ناقص من، این تدبیر رسیده، امّا خودت می دانی، هرجور که صلاح می دانی همان را تقدیر بفرما.

اگر این چنین کردیم آن وقت خدا آن جایی که به نفع من است، درست می کند و آن جایی که به ضرر من است اصلاح می کند. بعداً متوجّه می شوی، آنچه تدبیر کرده بودی اشتباه بود و خداوند تقدیر خوبی که حتّی به فکرت هم نمی رسید را نشانت می دهد. این ها پیشامد نیستند، تمام کارهای خدا حساب شده است.

حتی در آیه شریفه قرآن در باب رزق هم می فرماید «وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ (طلاق/3)» این آیه همان است که حضرت می فرمایند. یک رزقی را روزیت می کنم که گمانش را هم نمی بردی. البتّه این را هم بدانید که باید تدبیرتان مشروع باشد، نه خلاف شرع. مشروع، بعد هم واگذار می کنم به خدا. این کار را انجام دهید تا ببینید خدا چه تقدیرهای خوبی به تو نشان می دهد.

ادامه مطلب / دانلود

پاداش آشامیدن نیم‏ خورده مؤمن‏

معصوم علیه السّلام فرمودند:

کسى که نیم آشامیده مؤمنى را به خاطر تبرک بنوشد، خداوند فرشته ‏اى بین این دو مى ‏آفریند که تا روز قیامت برایشان استغفار نمایند.

امام صادق علیه السّلام فرمودند:

در نیم خورده یا نیم آشامیده مؤمن شفاى هفتاد بیمارى است.

رسول خدا(ص) فرمودند:

بنده‏ اى نیست که در راه خدا بگونه ‏اى برادرش را مورد لطف و محبت قرار بدهد، مگر این که خداوند از خدمتکاران بهشتى به خدمت او خواهد گمارد.

پی نوشت:

ثواب الأعمال و عقاب الأعمال / ترجمه بندرریگى، ص: ۳۲۵.

ادامه مطلب / دانلود

در حالی که اهل دنیا دائم به ذکر دنیا مشغول اند و در لذت های دنیوی غوطه می خورند،اهل ایمان تمام لذت شان از یاد خدا است و در اطاعت خدا غوطه ورند. ذکر از بهترین وسایل برقراری ارتباط با حضرت حق جلّ شأنه می باشد. یاد الهی از نزدیکترین مسیرهای قرب و نزدیکی به پروردگار این عالم است. اوقات اشتغال به ذکر خداوند متعال نیز از شیرین ترین حالتها و لذّتهای بندگان مؤمن است.

ذکرهایی با آثار شگفت انگیز

ذکر نیز مانند تمام امور مهم شرعی دارای تقسیمات، ضوابط و شرایط خاصی است که رعایت این امور برای بهره بردن صحیح لازم است.

معنای حقیقی ذکر و یاد خدا آن است که انسان در هر موقعیتی که هست در حال اطاعت و بندگی خداوند باشد و خدا را فراموش ننماید. تمام اعمال و آداب بندگی خداوند یاد خدا به معنای وسیع و حقیقی کلمه محسوب می شود و مهم هم این است که انسان در تمام زندگی خود اهل ایمان و بنده خدا باشد. ذکر زبانی هم در صورتی موثر است که به معنای وسیع کلمه انسان ذاکر خدا و بنده واقعی حق تعالی و مطیع او باشد.

آثار ذکر بر روح و روان

یکی از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و سلوک ، ذکر است؛ یعنی مترنّم بودن زبان و قلب انسان به اسماء حُسنای الهی و شاداب نگه داشتن گل روح در زیرباران یاد حق.

ذکرخدا، از یادبردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الهی است و تداوم و استمرار آن زنگار گناهان را از روی دل می زداید؛ زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی ، ساحت دل را مکدّر می کند.ذکر خداوند آثار و ثمرات اعجاب آور و باشکوهی دارد که هریک از آنها در سازندگی روحی و اخلاقی انسان تأثیر به سزایی دارد. این آثار عبارتنداز:

1- یاد خدا نسبت به بنده

اولین اثر یاد خدا این است که خدای متعال نیز انسان را یاد می کند. «مرا یادکنید تا شمارا یادکنم».

2- روشنی دل

خداوند؛ ذکرخویش راموجب نورانی شدن و بیداری دل ها می داند. مردن دل وافسردگی ازهولناک ترین سیه روزی هاست.

یکی از موثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیای دوباره آن، پناه بردن به ذکر خداست؛ ذکرحق نور است و مداومت درآن ، قلب را از تاریکی و ناامیدی و قساوت نجات می دهد.

3- آرامش قلب

به تعبیر قرآن طمأنینه و سکون قلب از جمله آثار مستقیم یاد خداست. «کسانی که ایمان آورده اند و دل هایشان به یاد خداست، بدانید تنها با یاد خدا دل ها آرام می گیرد.»

4- خشیت و ترس از خدا

از جمله آثار یاد خدا برای مومنان، خداترسی و خشیت می باشد. قرآن در این زمینه می فرماید:

«تنها مومنان هستند که هرگاه یاد خدا به میان آید، دل هایشان ترسان شود».

5- بصیرت یافتن و شناخت شیطان

یکی از عوامل اصلی سقوط انسان و سیه روزی او، افتادن به دام های ناپیدای شیطان است و ذکر حق به انسان بصیرتی می دهد که وسوسه های پنهان و دام های ناپیدای شیطان را به سهولت بشناسد و در دام او نیفتد.

6- بخشش گناهان

از آثار و ثمرات اخروی یاد خداوند ، مغفرت الهی می باشد که شامل حال یادکنندگان خدا می گردد و اضافه برآن ، خداوند وعده اجر و پاداش بزرگ نیز به ایشان داده است.

7- حکمت و علم

یکی دیگر از ثمرات ذکر ، پختگی عقل و کمال و حکمت است. ذکر باعث فروزان شدن قوه ادراک انسان و جوشش فکر و

اندیشه می شود. جان فرد شایستگی این را پیدا می کند که منعکس کننده حقایق غیبی در خود گردد و خداوند به اندیشه و عقل این افراد مدد رساند.

در روایات و احادیث ما به جایگاه مهم ذکر و برخی اذکار شریف و آثار مهم آنها تصریح شده است که به برخی از آنها اشاره می نمائیم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به اصحابشان فرمودند: آیا می خواهید شما را به بهترین و پاکیزه ترین کارهایتان نزد پروردگارتان، و رفعت دهنده ترین اعمال در درجات معنویات، و آنچه برای شما بهتر از درهم و دینار است، و آنچه بهتر از روبرو شدن با دشمنان و مقابله با آنهاست، راهنمایی کنم؟ همگی گفتند: آری ای رسول خدا صلی الله علیه و آله، ایشان فرمودند: آن ذکر کثیر خداوند متعال است. 1

1-ذکر تسبیحات اربعه:

1- رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: پنج چیز است که چقدر در میزان سنگین اند؛ گفتن سبحان الله و الحمد الله و لا اله الاّ الله و اللّه اکبر و فرزند شایسته ای است که از مسلمانی بمیرد و او در مرگ آن فرزند دامن صبر از دست ندهد و به حساب خداوند منظور بدارد. 2

2- امام صادق علیه السّلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: ذکر «سبحان الله و الحمد الله و لا اله الاّ الله و الله اکبر» را زیاد بگوئید. چون در قیامت این اذکار با گروهی از فرشتگان و محافظ از پیش رو و پشت سر خواهند آمد. و این اذکار باقیات الصالحات می باشند.3

2- تسبیح (سبحان الله)

1- شخصی از امام علی علیه السّلام درباره تفسیر «سبحان الله» پرسید. امام فرمودند: این ذکر تعظیم و منزه دانستن خداوند است از آنچه مشرکین می گویند. و اگر بنده ای آن را بگوید؛ تمام ملائکه بر او صلوات می فرستند.

2- امام صادق علیه السّلام فرمودند: ابلیس گفت: پنج کار است که در آنها من هیچ حیله ای ندارم و سایر مردم در قبضه من هستند:…و کسی که زیاد در روز و شب تسبیح سبحان الله می گوید و …4

3- امیرالمؤمنین علیه السّلام: هرکس روزی سی مرتبه تسبیح (سبحان الله) بگوید: خداوند هفتاد نوع بلا که کمترین آنها فقر است را از وی دفع می نماید.5

3- تهلیل (لا اله الاّ الله)

1- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: خداوند فرمود: (لا اله الاّ الله) قلعه من است و هرکس در آن داخل شود، از عذاب من در امان است.6

2- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کلمه (لا اله الاّ الله)بهاء و قیمت بهشت است.7

3- امام صادق علیه السلام فرمودند: ذکر (لا اله الله و الله اکبر) را زیاد بگوئید، چون در نزد پروردگار چیزی از این دو ذکر محبوبتر نیست.8

4- تحمید (الحمد الله)

1- از ائمه سفارش به زیاد گفتن (الحمد الله) در همه حالات اعم از نعمت یا مصیبت شده است.9

2- امام باقر و صادق علیهماالسّلام فرمودند: هر کس(الحمد الله کما هو اهله) بگوید، نویسندگان آسمانها مشغول می گردند.

5- ذکر (لا حول و لا قوّه الاّ بالله العلی العظیم)

در فضیلت این ذکر آمده است که آن از گنجهای بهشت است. و شفای از نود و نه بیماری و درد است که کمترین آنها همّ و گرفتاری است.

امام صادق علیه السّلام فرمودند: اگر غمها پیوسته به تو روی آورد، پس بگو (لا حول و لا قوّه الاّ بالله). و نیز روایت شده است فرزند یکی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله به اسارت دشمن در آمد. وی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و از این غم شکایت نمود. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او امر کردند که زیاد و در همه حال ذکر (لا حول و لا قوّه الاّ بالله) بگوید او نیز اطاعت کرد و پس از مدّتی پسرش به همراه صد شتر در هنگامی که مشرکان از وی غافل شده بودند، بازگشت.11

6- استغفار

یکی دیگر از ذکرهای بسیار مهم استغفار است که مشهورترین صیغه آن (استغفر الله ربی و اتوب الیه) که از آثار آن بخشش گناهان، گشایش در رزق و حتّی سبب بچه دار شدن است.12

یکی دیگر از اذکار مهّم دعاء مکروب یا ذکر یونسیّه است و آن ذکر (لا اله الاّ انت سبحانک انّی کنت من الظالمین) است.

که برای این ذکر آثار فراوانی ذکر شده است که ما در مبحثی جداگانه به طور مفصل به آن پرداخته ایم. که قابل مراجعه برای شما عزیزان هست.

نکته قابل توجه این که آنچه در بحث ذکر مهّم و در درجه بالاتری از نظر کیفیت است ذکر قلبی است نه ذکر لسانی بدون توجّه. و دیگر آن که این ذکر گفتن لطمه ای به سیر طبیعی زندگی ما نزند و ما تنها برای قرب الهی و زنده نگه داشتن یاد خدا در تمام ساعات و حالات عمر خویش به آن بپردازیم نه کسب قدرتها و ارضای هواهای نفسانی که امری ناپسند و مذموم است.

پی نوشت:

1- سفینأ البحار ج 3/ص 200.

2- خصال،شیخ صدوق،ص 295.

3- ثواب الاعمال ،شیخ صدوق،ص 9.

4- خصال،شیخ صدوق،باب خصلتهای پنجگانه.

5- سفینه البحار،ج 3 ،ص 202.

6- همان.

7- ثواب الاعمال،شیخ صدوق،ص 3.

8- همان،ص 5.

9- سفینه البحار،ج 3،ص 205ـ 207.

10- همان.

11- سفینه البحار،ج 3 ،ص 207.

12- مفاتیح الجنان و باقیات الصالحات.

ادامه مطلب / دانلود

مطالب آیات قرآن در مورد پایان کار خورشید و ستارگان و سیارات با نظریه‌های علمی موجود تا حدود زیادی سازگار است و این مطلب نوعی رازگویی علمی قرآن محسوب می‌شود و اگر روزی از نظر علمی به صورت قطعی اثبات می‌شود می‌تواند اعجاز علمی قرآن محسوب شود.


پایان جهان در دیدگاه قرآن

پایان جهان از منظر قرآن

قرآن، قیامت را پایان جهان معرفی می‌کند که آغازگر جهانی دیگر است. از نظر مفسران و کیهان‌شناسان آیاتی که در مورد پایان جهان سخن گفته، عبارتند از:

آیاتی که به مرگ خورشید و ستارگان اشاره دارند: «إِذَا الشّمْسُ کُوِّرَتْ وَ إِذَا النّجُومُ انْکَدَرَتْ»؛ «آنگاه که خورشید به هم درپیچد و آنگه که ستارگان همى‏تیره شوند». (1)

آیه‌ای که به شکافتن ماه اشاره دارد: «اقْتَرَبَتِ السَّاعَهُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ»؛ «نزدیک شد قیامت و از هم شکافت ماه». (2)

آیاتی که به در هم ریختن نظام فعلی آسمان و ستارگان اشاره دارند: «إِذَا السَّمَاء انفَطَرَتْ وَإِذَا الْکَوَاکِبُ انتَثَرَتْ»؛ «آنگاه که آسمان زهم بشکافد و آنگاه که اختران پراکنده شوند». (3)

آیاتی که به زلزله‌های عظیم در زمین اشاره دارند: «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا»؛ «آنگاه که زمین به لرزش[شدید] خود لرزانیده شود و زمین بارهاى سنگین خود را برون افکند». (4)

آیاتی که به فروپاشی کوه اشاره دارند: «وَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ»؛ «و کوه‏ها مانند پشم زده‏شده رنگین شود». (5)

آیاتی که به انفجار و برافروختگی دریاها اشاره دارند: «وَ إِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ»؛ «دریاها آنگه که جوشان گردند». (6)

آیه‌ای که به دود در آسمان اشاره می‌کند: «فَارْتَقِبْ یوْمَ تَأْتِی السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِینٍ»؛ «پس در انتظار روزى باش که آسمان دودى نمایان برمى‏آورد». (7)

نظریه‌های علمی درباره پایان جهان

کیهان‌شناسان درباره پایان جهان دو نظریه را مطرح می‌کنند:

سرانجام حرکت انبساطی جهان

جهان در حال گسترش است و کهکشان‌ها از همدیگر با سرعت دور می‌شوند. ولی آیا جهان همیشه انبساط می‌یابد؟ یا انبساط روزی متوقف می‌شود و یا حتی جهان روزی به نقطه آغازین خود برمی‌گردد؟ دانشمندان در پاسخ این سۆال‌ها یه احتمال را مطرح کرده‌اند:

1- گسترش جهان دائمی است.

2- جهان سرانجام در اثر نیروی جاذبه منقبض شده و به یک نقطه باز می‌گردد. (رُمبش)

3- جهان دائماً بین انفجارها و رُمبش‌های بزرگ در نوسان است.

«الکساندر فریدمن» فیزیکدان روسی در سال 1920 نشان داد که پاسخ این پرسش‌ها به جرم جهان بستگی دارد. (8)

سرانجام خورشید و ستارگان و زمین

برخی متخصصان فیزیک معتقدند زمین هنوز حدود 5 میلیارد سال دیگر به دور خورشید خواهد چرخید. آن‌گاه خورشید در آخرین روزهای عمر خود مانند یک بادکنک کاملاً باد کرده خواهد شد و به صورت یک ستاره عظیم و غول‌پیکر سرخ‌فام درخواهد آمد و دو سیاره داخلی منظومه شمسی خود یعنی عطارد و ستاره را فرو خواهد بلعید. زمین تا هزار درجه سانتیگراد حرارت خواهد یافت. تمام آثار زندگی و حیات، مدت‌ها قبل از بین رفته و تمام آب اقیانوس‌ها بخار شده است. (9)

برخی دیگر از صاحب‌نظران اما، معتقدند: از آنجا که همه ستارگان در واقع مولدهای جوش هسته‌ای هستند،‌ روزی سوخت‌شان به پایان می‌رسانند، انبساط می‌یابند و انبوهی از گازهای درخشان پوسته ستاره به صورت‌های خیال‌انگیزی در فضا رها می‌شوند که به نام سحابی‌های سیاره‌نما خوانده می‌شوند. هنگاهی که سوخت هسته‌ای ستاره پایان یافت، نیروی گرانش سریعاً ستاره را در خود فرو می‌برد و ستاره به تلی از خاکستر بسیار داغ تبدیل می‌شود که کوتوله سفید خوانده می‌شود.

ستاره‌های بسیار پرحجم با یک انفجار به حیات خود پایان می‌دهند. هنگامی که هسته ستاره منفجر شد، پوسته‌های بیرونی آن به بیرون پرتاب می‌شوند. ستاره محتضر (در حال مرگ) تنها در خلال چند ساعت انرژی را از خود منتشر می که خورشید ما در مدت پنج میلیون سال منتشر کرده است. در این حال ستاره چند میلیون بار درخشان‌تر می‌شود. این پدیده را ابر نو اختر می‌نامند. (10)

پایان جهان در دیدگاه قرآن

نکات تفسیری و اسرار علمی

برخی مفسران و صاحب‌نظران در مورد انطباق آیات و یافته‌های کیهان‌شناسی که مربوط به پایان جهان است، اظهار نظر کرده‌اند. آیت‌الله مکارم شیرازی در تفسیر موضوعی پیام قرآن، آیات مربوط به پایان جهان را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و در مورد آیه «إِذَا الشّمْسُ کُوِّرَتْ وَ إِذَا النّجُومُ انْکَدَرَتْ»(11) می‌نویسد: «کورت از ماده تکویر، در اصل به معنی پیچیدن و جمع و جور کردن چیزی است و این واژه به معنی تاریک شدن و افکندن نیز آمده است و ظاهراً این دو معنی در مورد خورشید لازم و ملزوم یکدیگر است، به این معنی که خورشید تدریجاً لاغر و جمع و جور می‌شود و رو به تاریکی و بی‌فروغی می‌گذارد. انکدرت از ماده انکدار به معنی تیرگی و تاریکی یا سقوط و پراکندگی است. آری، طبق گواهی قرآن در پایان جهان، پرفروغ‌ترین مبدأ نور در منظومه شمسی ما که مایه روشنایی تمام سیارات است، خاموش و جمع می‌شود و ستارگان دیگر نیز به همین سرنوشت گرفتار می‌شوند».

سپس اشاره می‌کند که دانشمندان امروز معتقدند که انرژی خورشید از احتراق هسته‌ای به‌دست می‌آید و هر شبانه روز سیصد و پنجاه هزار میلیون تن از وزن این کره کاسته می‌شود و همین امر سبب می‌گردد که تدریجاً لاغر و کم‌نور شود و این، همان جمع شدن و کم‌نور شدن، یعنی دو مفهومی است که در ماده تکویر طبق گفته ارباب لغت وجود دارد. (12)

ایشان در مورد جمع شدن خورشید و ماه «وَخَسَفَ الْقَمَرُ»(13) می‌نویسد: «جمع شدن خورشید و ماه ممکن است از این جهت باشد که با از بین رفتن تعادل جاذبه و دافعه، کره ماه جذب به مرکز اصلی یعنی خورشید خواهد شد». (14)

آنگاه با اشاره به آیه «إِذَا السَّمَاء انفَطَرَتْ وَإِذَا الْکَوَاکِبُ انتَثَرَتْ»(15) می‌نویسد: «نظام موجود کواکب نیز در هم می‌ریزد، گویی تعادل جاذبه و دافعه که ارتباط با جرم‌ها و سرعت حرکت آن‌ها دارد، به هم می‌خورد و شاید این همان چیزی است که در قرآن به آن اشاره شده است(آن زمان ستارگان پراکنده شوند و فرو ریزند)». (16)

سپس در مورد زلزله‌های عجیب و متلاشی شدن کوه‌ها می‌نویسد: «آیا این حوادث عجیب و هولناک که دامنگیر کوه‌ها می‌شود، بر اثر انفجارات درونی و متلاشی شدن نظام اتمی آن‌ها و آزاد شدن انرژی‌های نهفته درونی است؟ یا ضربه‌ای از خارج بر آن‌ها وارد می‌شود؛ مانند برخورد سیاره‌های آسمانی با سرعت و جاذبه شدید به یکدیگر؟ یا علل دیگری که امروز برای ما ناشناخته است؟ … هیچ‌کس به درستی نمی‌‌تواند پاسخی به این سۆالات بدهد و علوم روز نیز از توضیح این مطلب عاجز است. همین اندازه می‌گوید که در کرات آسمانی در گذشته و حال انفجارات عظیمی روی داده و می‌دهد». (17)

ایشان با اشاره به آیه‌های «وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ»(18) و «وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ»(19) که در مورد انفجار و برافروخته شدن دریاهاست، سه احتمال مطرح می‌کنند:

1- آب از دو عنصر اکسیژن و هیدورژن تشکیل شده که هر دو شدیداً قابل احتراق است، اگر عواملی سبب تجزیه آب‌ها شوند دریاها مبدل به کوره‌های عظیمی از آتش سوزان خواهد شد و یک جرقه کوچک کافی است که عالمی از آتش ایجاد شود.

2- زلزله‌های شدید آستانه رستاخیز به سبب شکافتن زمین‌ها و راه یافتن دریاها به یکدیگر می‌شوند.

3- متلاشی شدن کوه‌ها و ریخته شدن غبار آن‌ها به دریاها و یا فرود سنگ‌های آسمانی در آن‌ها موجب می‌شود تا دریاها پر شود و آب سراسر خشکی را فرا گیرد. (20)

پی‌نوشت ها:

1-  تکویر: 1 ـ 4

2-  قمر: 1

3-  انفطار: 1 ـ 2 و نیز ر.ک: انشقاق: 1؛ حاقه: 16؛ فرقان: 25؛ مرسلات: 9؛ طور: 9

4- زلزال: 1 ـ 2 و نیز ر.ک: واقعه: 4؛ نازعات: 6 ـ 7؛ حج: 1

5-  قارعه: 5 و نیز ر.ک: نبأ: 20؛ واقعه: 5 ـ 6؛ مزمل: 14؛ حاقه: 14؛ طور: 10

6- تکویر: 6 و نیز ر.ک: انفطار: 3

7-  دخان: 10

8-  ر.ک: محمدعلی رضایی اصفهانی، اعجاز و شگفتی‌های علمی قرآن، ص 114 ـ 115

9-  ر.ک: اریک اوبلاکر، فیزیک نوین، ترجمه بهروز بیضاوی، ص 20 ـ 21

10-  ر.ک: سید محمد امین محمدی، کیهان و راه کهکشان، ص 25 ـ 26

11- تکویر: 1 ـ 2

12- پیام قرآن، ج 6، ص 33 ـ 34

13- قیامت: 8

14- پیام قرآن، ج 6، ص 35

15- انفطار: 1 ـ 2

16- پیام قرآن، ج 6، ص 35

17- همان، ص 30

18- انفطار: 3

19- تکویر: 6

20- ر.ک: پیام قرآن، ج 6، ص 31 ـ 32

ادامه مطلب / دانلود

داستان عبرت آموز کبوتر

کبوتر , با آن پاهای پر اندود
با کاکلی بر سرو طوقی بر گردنش
اوج می گرفت و شاد از آزادی اش
بالا و پایین می رفت در آسمان آبی
بالا , پایین
صدای بر هم خوردن بالش
گوشنواز بود و آرام بخش
پرپرپرپر … پرپرپرپر
کبوتر , بی پروا و گستاخ
در فرودی بی مهابا و شتابان
با سر , محکم خورد به دیوار سیمانی
تق …
تماشایش هم درد داشت
اینکه در اوج آزادی و شادی ضربه ای بخورد به تنت
ضربه هر چقدر کوچک , عمیق می شود و دردش هر چه قدر کم
بزرگ می شود و کاری تر
درک درد عمیقش , کار هیچ بیننده و شنونده ای نخواهد بود
اینکه کسی می گوید :
– می فهمم .
شاید دروغی باشد مصلحطی و ناگزیر
کبوتر با سینه نرمش , فرومی ریزد روی کف داغ آسفالت خیابان
دو بالش باز و سرش تابیده به عقب
سعی می کند بلند شود , چه تقلای بیهوده ای
ما آدم ها , بعد ضربات اینچنین , که سر و تن روحمان را می کوبد به آسفالت داغ حقیقت های تلخ زندگیمان ,
بلند شدنمان افسانه ای بیش نیست ,
چه رسد به کبوتر طوقی دل نازک شکسته بال …
قطره های سرخ و درشت خون , بر پیشانی کوچک و سفید کبوتر
به شکفتن گل سرخی می مانست در میان سپیدی برف
چشمانش دو دو می زد
بالهایش را تاباند و نیمه کاره ایستاد
گردنش تا خورد به عقب
انگار داشت دعا میکرد یا آسمان را به کمک می خواند
عقب عقب رفت
قطره ای سرخ , داغ تر از تمام داغی های آسفالت کف خیابان
چکید روی زمین
تالاپ ….
به گمانم استخوان های کوچک و نازک گردنش , شکسته بودند
بق بقو … بق بقو
پر از بغض و تسلیم , پر از علامت سئوال
آسمان هر چقدر که بزرگ هم باشد , باز دیواری هست که بکوباندت به حقیقت تسلیم
آسمان رویای آدم ها , دیوار ندارد
اما , لحظه ای که قطره خونی داغ و سرخ , می چکد به روی گونه ها
تازه می فهمد که از رویا تا واقعیت , دیوار سیمانی سیاهی بیشتر فاصله نیست
گردنت می شکند و قلبت و الماس یکدست هستی ات , همه با هم
و دانه دانه می چکد , زلال و گرم به روی گونه هایی که زمانی بوسه گاه رویاهایت بود
کبوتر تسلیم آغوش خیابان می شود
لحظه ای قبل از بستن پلک هایش , تصویر خودش را می بیند بر فراز بی کران آسمان
شاد و بی پروا و آزاد
چه می شد اگر دیوار سیاه سیمانی , آرزوهای نافرجامش را به سقوطی همیشگی مبدل نمی ساخت ؟
زندگی همین است
چه برای من و تو , چه برای کبوتر طوقی
تکان های خفیف اندام سفید کبوتر , نشان از دل کندن سختش از تمام داشته هایش می دهد
عشقش , لانه اش , دانه های روی پشت بام و حوض کوچک خانه قدیمی
از پرواز تا سقوط همین قدر راه بود که کبوتر رفته بود
ساده و سخت
گربه ای سیاه از جوی آب می خزد بیرون
چشم هایش بدون هیچ جستجویی اندام سفید کبوتر را نشانه می کند
دو قدم نیم خیز و آهسته با سری پایین
و بعد قدم های تند و مملو از شهوت گرسنگی
همیشه اینطور شروع می شود
خسته و نحیف و نومید افتاده ای که کسی از در می آید
با لبخندی و واژه هایی عطر آلود
تو شکسته ای از رسیدن به بن بست آرزوهایت
و او خوب می فهمد که طعمه ای لذیذ تر از تو برایش پیدا نمی شود
با اشاره ای کارت تمام است , و هستی ات و هر آنچیزی که داشتی و نداشتی
گربه چند لحظه با چشمان دریده اش کبوتر افلیج را می نگرد
کبوتر چند بار در نهایت نومیدی بالهایش را می زند به هم
گربه , می جهد و در آنی , گردن شکسته و باریک کبوتر , میان دندانهای تیزش جا خوش می کند
تمام می شود
گربه با طعمه امروزش می رود به تاریک ترین زیر پل های جوی های متعفن ,
و چند پر سفید به جای می ماند و چند قطره خون خشک
ساعتی بعد هم هیچ
هیچ هم بر جای نمی ماند
کدام مقصرند ؟
کبوتری که پرواز می کند در آسمان زنده بودنش ؟
یا دیوار سیاهی که رشد کرده از سنگریزه های حقیقت های تلخ فراموش شده ؟
و یا گربه ای که شهوت گرسنگی چشمان عطوفتش را کور کرده است ؟
به راستی که هیچکدامشان
زندگی , ترکیبی از زشتی ها و زیبایی هاست
که هیچکدامشان دینی به گردن هم نخواهند داشت

ادامه مطلب / دانلود

داستان کوتاه عشق و آرامش

وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم …

صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی…

وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم

سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی

وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ..

صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی ..پیشونیم رو بوسیدی و

گفتی بهتره عجله کنی ..داره دیرت می شه

وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم ..بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری

بعد از کارت زود بیا خونه

وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم

تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی .باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری

تو درسها به بچه مون کمک کنی

وقتی که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم تو همونجور که بافتنی می بافتی

بهم نکاه کردی و خندیدی وقتی 60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی…

وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم

من نامه های عاشقانه ات رو که 50 سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود

وقتی که 80 سالت شد ..این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری..

نتونستم چیزی بگم ..فقط اشک در چشمام جمع شد

اون روز بهترین روز زندگی من بود ..چون تو هم گفتی که منو دوست داری

به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری

و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی

چون زمانی که از دستش بدی

مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی

اون دیگر صدایت را نخواهد شنید

ادامه مطلب / دانلود

داستان کوتاه عشق

وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو “داداشی” صدا می کرد .

به اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .

آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت:”متشکرم”.

میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم .

من عاشقشم . اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .

تلفن زنگ زد .خودش بود . گریه می کرد. دوستش قلبش رو شکسته بود.

از من خواست که برم پیشش. نمیخواست تنها باشه. من هم اینکار رو کردم. وقتی کنارش نشسته بودم.

تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه.

بعد از ۲ ساعت دیدن فیلم و خوردن ۳ بسته چیپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت :”متشکرم ” .

روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد. گفت :”قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد” .

من با کسی قرار نداشتم.

ترم گذشته ما به هم قول داده بودیم که اگه زمانی هیچکدوممون برای مراسمی پارتنر نداشتیم با هم دیگه باشیم

درست مثل یه “خواهر و برادر” . ما هم با هم به جشن رفتیم. جشن به پایان رسید .

من پشت سر اون ، کنار در خروجی ، ایستاده بودم ، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زیبا و اون چشمان همچون

کریستالش بود.

آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فکر نمی کرد و من این رو میدونستم ، به من گفت

:”متشکرم ، شب خیلی خوبی داشتیم ” .

یه روز گذشت ، سپس یک هفته ، یک سال … قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصیلی فرا رسید

من به اون نگاه می کردم که درست مثل فرشته ها روی صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگیره

میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهی نمی کرد ، و من اینو میدونستم

قبل از اینکه خونه بره به سمت من اومد ، با همون لباس و کلاه فارغ التحصیلی

با وقار خاص و آروم گفت تو بهترین داداشی دنیا هستی ، متشکرم.

میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم .

من عاشقشم . اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .

نشستم روی صندلی ، صندلی ساقدوش ، اون دختره حالا داره ازدواج میکنه

من دیدم که “بله” رو گفت و وارد زندگی جدیدی شد.

با مرد دیگه ای ازدواج کرد. من میخواستم که عشقش متعلق به من باشه.

اما اون اینطوری فکر نمی کرد و من اینو میدونستم

اما قبل از اینکه بره رو به من کرد و گفت ” تو اومدی ؟ متشکرم”

سالهای خیلی زیادی گذشت …

به تابوتی نگاه میکنم که دختری که من رو داداشی خودش میدونست توی اون خوابیده

فقط دوستان دوران تحصیلش دور تابوت هستند

یه نفر داره دفتر خاطراتش رو میخونه

دختری که در دوران تحصیل اون رو نوشته

این چیزی هست که اون نوشته بود:

” تمام توجهم به اون بود.

آرزو میکردم که عشقش برای من باشه.

اما اون توجهی به این موضوع نداشت و من اینو میدونستم.

من میخواستم بهش بگم ، میخواستم که بدونه که نمی خوام فقط برای من یه داداشی باشه.

من عاشقش هستم.

اما …. من خجالتی ام … نمی‌دونم … همیشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره. ….

ای کاش این کار رو کرده بودم ……………..”

ادامه مطلب / دانلود

داستان کوتاه تلفنی به آسمان

الو … الو… سلام

کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟

مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟

پس چرا کسی جواب نمیده؟

یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس .بله با کی کار داری کوچولو؟

خدا هست؟ باهاش قرار داشتم.. قول داده امشب جوابمو بده.

بگو من میشنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم …

هر چی میخوای به من بگو قول میدم به خدا بگم .

صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟

فرشته ساکت بود .بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی میتونه تو رو دوست نداشته باشه؟

بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :اصلا اگه نگی خدا

باهام حرف بزنه گریه میکنما…

بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛

بگو زیبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی میکند بگو..

دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه کرد وگفت:خدا جون خدای مهربون،خدای قشنگم

میخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا…

چرا ؟این مخالف تقدیره .چرا دوست نداری بزرگ بشی؟

آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .

اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم؟

نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟

نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟

مثل بقیه که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.

مثل بقیه که بزرگن و فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم .

مگه ما باهم دوست نیستیم؟

پس چرا کسی حرفمو باور نمیکنه ؟

خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟

مگه اینطوری نمی شه باهات حرف زد…

خدا پس از تمام شدن گریه های کودک:

آدم ،محبوب ترین مخلوق من..

چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش میکنه…

کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب میکردند تا تمام دنیا در دستشان جا میگرفت.

کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان میخواستند .دنیا برای تو کوچک است …

بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی…

کودک کنار گوشی تلفن،درحالی که لبخند برلب داشت برای همیشه به خواب فرو رفت

ادامه مطلب / دانلود

به گزارش میهن فال به نقل از ایسنا: آیت‌الله مکارم شیرازی اظهار کرد: رانندگی در حالت خستگی و خواب‌آلودگی، سبقت غیرمجاز و عبور از چراغ قرمز حرام است.

فتوا درباره سبقت غیرمجاز و عبور از چراغ قرمز

آیت‌الله مکارم شیرازی در دیدار سردار مومنی، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی با تاکید بر اینکه کار پلیسی، کار کلیدی است، چرا که با جان مردم سر و کار دارد، افزود: حضور پلیس در نوروز امسال در صحنه بسیار چشمگیر بود و این امر نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی برای جان مردم اهمیت فوق‌العاده‌ای قائل است.

این مرجع تقلید با تاکید بر ضرورت فرهنگسازی در خصوص رانندگی گفت: توصیه می‌کنم پس از پایان تعطیلات، نتایج را برای مردم بازگو کنید تا اگر اشکالی وجود دارد، برطرف شود.

وی با اشاره به اینکه یک نفر کشته در تصادفات هم دردناک است، گفت: گذشت و صبوری جزو اصول اخلاق اسلامی است و برای جمهوری اسلامی خوب نیست که در رتبه اول یا حتی وسط تصادفات رانندگی باشد.

آیت‌الله مکارم شیرازی تاکید کرد: باید کاری کنیم که جان مردم و آبروی نظام حفظ شود.

وی افزود: از نظر بنده، رانندگی در حالت خستگی و خواب‌آلودگی، سبقت غیرمجاز و عبور از چراغ قرمز حرام است، چرا که حفظ جان واجب است.

ادامه مطلب / دانلود

داستان کوتاه راست یا دروغ

تقدیم به اون عاشقایی که ……!

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.

دختر لبخندی زد و گفت ممنونم

تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..

حال دختر خوب نبود..

نیاز فوری به قلب داشت..

از پسر خبری نبود..

دختر با خودش میگفت:

میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..

ولی این بود اون حرفات..

حتی برای دیدنم هم نیومدی…

شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم..

آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…

چشمانش را باز کرد..

دکتر بالای سرش بود.

به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟

دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.

شما باید استراحت کنید..

درضمن این نامه برای شماست..!

دختر نامه رو برداشت.

اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد.

بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:

سلام عزیزم.

الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.

از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم

میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..

پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..

امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.

(عاشقتم تا بینهایت)

دختر نمیتوانست باور کند..

اون این کارو کرده بود..

اون قلبشو به دختر داده بود..

آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..

و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم…!

ادامه مطلب / دانلود

اگر چه کرامت انسانی از روح دمیده شده ی خداوند در وجود انسان منشأ گرفته و شایسته است در آخرت نیز به کرامت مطلق ملحق شود، به حکم عقل و بر اساس نقل، در این دنیا نیز اهداف والا و مقدسی مدّنظر خالق یکتا بوده است. شاید یکی از اهداف مدّنظر شارع مقدس، تحقق کرامت انسانی و فعلیت بخشیدن به جلوه های آن در زندگی دنیایی است.

دلایل زیاد شدن پارتی بازی چیست!؟

انسان بالفطره، موجودی اجتماعی است؛ بنا بر این، کرامت انسانی باید در اجتماعات بشری تحقق و تجلی پیدا کند. یک اجتماع بشری، ضرورتاً به حاکم و نظام سیاسی نیاز دارد و در نتیجه تحقق کرامت انسانی با نظام سیاسی جامعه ارتباط مستقیم پیدا می کند. یک حکومت دینی و نظام سیاسی مبتنی بر شرع مقدس، اگر بخواهد در راستای خواست و فرمان های الهی حرکت کند، باید یکی از برنامه هایش تحقق کرامت انسانی در جامعه باشد، و برای این منظور، ناگزیر به راهکارها و شیوه های مبتنی بر شرع مقدس نیازمند است. برخی از این شیوه ها، و به عبارت دیگر برخی از جلوه های تحقق کرامت انسانی از دیدگاه حضرت علی(علیه السلام) عبارتند: برابری!

همه ی انسان ها برابر آفریده شده اند و قوم و قبیله، نسب، رنگ پوست، شرایط اقلیمی و حتی دین و مذهب، هیچ تأثیری در ماهیت انسانی ندارند. آنچه در دنیای امروز به آن حقوق بشر گفته می شود، بر اساس همین اصل برابری انسان ها پی ریزی شده است.اولین فرد یا گروهی که باید به این برابری انسان ها اعتقاد داشته باشند و برای تحقق آن گام بردارند، حاکمان و نخبگان سیاسی جامعه هستند. حضرت علی(علیه السلام) خطاب به حاکم مصر می فرمایند:

و مهربانی بر رعیت را برای دل خود پوششی گردان و دوستی ورزیدن با آنان را و مهربانی کردن با همگان، و مباش همچون جانوری شکاری که خوردنشان را غنیمت شماری؛ چه، رعیت دو دسته اند: دسته یی برادر دینی تواند و دسته ی دیگر در آفرینش با تو همانند.

انسان به صرف انسان بودن، از حقوقی برخوردار می شود که رعایت آن برهمگان به ویژه حاکمان و نخبگان سیاسی جوامع ضروری است.

حضرت در ادامه نامه فوق، دستوراتی صادر می فرمایند و حاکم مصر را سفارش می کنند که آنها را در مورد همه ی مردم تحت حکومت خود – اعم از مسلمان و غیر مسلمان – به کار بندد. حضرت علی(علیه السلام) حتی برای حاکمان و رهبران جامعه، هیچ حق تقدمی قائل نمی شوند و به مالک اشتر تصریح می فرمایند که:

بپرهیز از آنکه چیزی را به خود مخصوص داری که – بهره ی – همه ی مردم در آن یکسان است. و البته این یکسانی بهره ی همه ی مردم حتی حاکمان، فقط در حقوقی است که خداوند برای انسان-بما هو انسان-قرار داده است و شکی نیست که در زندگی فردی و اجتماعی، هر که بیشتر تلاش کند، بهره ی بیشتری خواهد برد.

حضرت علی(علیه السلام) هنگام خلافت خود، روزی در صدد تقسیم بیت المال برآمد؛ خطاب به مردم فرمود:

ای مردم! … از آدم(علیه السلام)، فرزندی به عنوان غلام یا کنیز متولد نشد. همه ی مردم آزادند و امروز به خاطر شرایط و مقتضیاتی، برخی بنده و مملوک شما قرار گرفته اند… مقداری از اموال مسلمانان نزد من جمع شده است که باید در میان شما از سیاه پوست و سفیدپوست تقسیم شود.

بعد حضرت به هر نفر سه دینار داد. مردی از انصار و غلام سیاهش که روز گذشته آزاد شده بود، هر کدام سه دینار گرفتند. مرد انصاری اعتراض کرد که: «یا علی! من این غلام را دیروز آزاد کرده ام. آیا سهم مرا با او به یک اندازه می پردازی؟» امام(علیه السلام) پاسخ دادند: «من در کتاب خدا نگاه کردم و هیچ برتری بین فرزندان اسماعیل [که کنیززاده بودند]و فرزندان اسحاق [که آزاده بودند]ندیدم.

چنان که گذشت، برابری یکی از اصول کرامت انسانی و یکی از شیوه های ارج نهادن و تحقق کرامت انسانی در جامعه به شمار می رود. همه ی انسان ها به خاطر شرافت و کرامت انسانی خود قابل احترام اند و همه ی شهروندان در مقابل قانون از حقوق یکسان برخوردارند. حضرت علی(علیه السلام) به حدی به این اصل پایبند بود که تضعیف و تزلزل نظام اسلامی نوپای خود را پذیرفت، اما هیچ گاه این اصل را زیر پا ننهاد و بی جهت شخصی را بر دیگری ترجیح نداد.

فضیل بن جعد گوید: مهم ترین عاملی که موجب شد عرب از حمایت حضرت علی(علیه السلام) دست بکشد، مسائل مالی بود؛ زیرا امام(علیه السلام) شریف را بر غیر شریف و عرب را بر عجم برتری نمی داد و با رۆسا و برزگان قبایل آن طور که پادشاهان رفتار می کردند، رفتار نمی کرد و سعی نمی کرد کسی را[با اعطای صله و مال] به خود متمایل کند، در حالی که معاویه عکس این عمل می کرد و به همین جهت مردم علی(علیه السلام) را ترک می کردند و به معاویه می گرویدند.

حتی نزدیکان و یاران حضرت به او گفتند به خاطر تقویت و حفظ نظام نوپای سیاسی، قدری از این اموال را به آنان که بیم مخالفت و گریزشان به سوی معاویه می رود، عطا کن؛ولی حضرت برآشفت و فرمود:

مرا فرمان می دهید تا پیروزی را بجویم به ستم کردن در باره ی آنکه والی اویم؟! به خدا که نپذیرم تا جهان سرآید و ستاره یی در آسمان پی ستاره یی برآید. اگر مال از آنِ من بود، همگان را برابر می داشتم – که چنین تقسیم سزا است – تا چه رسد که مال، مال خدا است.

ادامه مطلب / دانلود
آیا شستن بدن کفایت از غسل می‌کند؟
سوال: آیا در غسل هنگامی که طرف چپ یا راست را می‌شوئیم حتماً باید طرف چپ یا راست سر را شست یا فقط بدن را بشوئیم؟

فقط طرف راست یا چپ بدن لازم است و دیگر شستن سر لازم نیست. سر و گردن را باید قبل از طرف راست بدن شستشو داد. (ر.ک توضیح المسائل امام خمینی(ره)، م361)

سوال: در هنگام غسل برای حصول اطمینان از شستن جایی از بدنم مقداری زیادی آب هدر می‌رود و همچنین در حال غسل احساس می‌کنم باد معده یا روده از من خارج می‌شود و در این مورد نیز زیاد شک می‌کنم لطفاً مرا راهنمایی فرمائید؟

اگر زیاد شک می‌کنید به شک خود اعتنا نکنید و به وسوسه‌ی شیطان توجه نداشته باشید و از اسراف هم بپرهیزید، بهرحال غسل شما صحیح است و در مواردی که یقین کردید در بین غسل باد روده یا معده خارج شده است پس از غسل، برای نماز وضو بگیرید. (ر.ک توضیح المسائل دوازده مرجع، ج1، م386 واستفتائات جدید امام خمینی(ره)، ج1، س139)

سوال: اگر انسان برای غسل کردن آب در اختیارش باشد، ولی عمداً مدت دو سه روز همینطوری نماز بخواند، حکمش چگونه است؟

در مورد سئوال نمازهایی که خوانده است باطل است و باید قضای آن را به جا آورد و از گناه خود نیز توبه نماید. (ر.ک توضیح المسائل دوازده مرجع، ج1, ص247, استفتائات مقام معظم رهبری)

سوال: اگر بر ذمه‌ شخص چند غسل واجب شود آیا می‌توان همه غسلهای واجب را با یک نیت انجام داد؟ یا اینکه غسل‌ها را باید یکی پس از دیگری انجام داد؟

اگر همه‌ی غسل‌ها را نیت کند می‌تواند با انجام یک غسل رفع تکلیف نماید. (ر.ک توضیح المسائل دوازده مرجع، ج1، م389)

سوال: بعد از غسلی که انجام داده‌ام و لباس‌هایم را پوشیده‌ام متوجه لکه خونی در اثر خراشی بر روی دست خود شده‌ام، مقدار خون کم است وظیفه چیست؟

اگر خون قبل از غسل بوده و هنوز باقی مانده است، به جهت نجس بودن محل، غسل او صحیح نیست و اگر بعد از تمام شدن غسل خون آمده است غسل صحیح است لکن هر کجای دست و یا لباس که با رطوبت مسریه به محل خون رسیده است نجس می‌باشد و باید آن را آب کشید. (ر.ک استفتائات امام خمینی(ره)، ج1, ص60, س129)

سوال: اگر کسی به حمام رود و مفصلاً خود را شتسشو نماید آیا لازم است غسل هم بکند؟

شستشوی بدن بدون انجام غسل به ترتیب خاص کفایت از غسل نمی‌کند. (ر.ک استفتائات جدید امام خمینی(ره)، ج1، س112 با تغییر عبارت)

ادامه مطلب / دانلود

دعا برای شب عروسی

دعا برای شب عروسی: از امام باقر(ع) نقل شده است که در شب عروسی زن و مرد وضو بگیرند و دو رکعت نماز بخوانند. بعد از آن مرد دعا کند و خواسته های خود را بگوید و زنانی که همراه همسر او هستند «آمین» بگویند. سپس زن و مرد با هم این دعاها را بخوانند.

((اللهم ارزقنی الفها وودها و ارضنی بها و اجمع بیننا باحسن اجتماع و انس ایتلاف فانک تحب احلال و تکره الحرام)).

از امام صادق (ع) نقل شده است که در شب عروسی مرد موی پیشانی زن را بگیرد و به سوی قبله برگرداند و مرد دعای زیر را بخواند.

((اللهم بامانتک اخذتهما و بکلماتک استحللتها فان قضیت لی منها ولداٌ فاجعله مبارکاٌ نقیاٌ من شیعه ال محمد ولا تجعل للشیطان فیه شرکاٌ لا نصیباٌ))

ادامه مطلب / دانلود

خواندن سوره‎هایی از قرآن در حالت احتضار مانند سوره‎های؛ یس، صافات، احزاب، آیه الکرسی، آیه ۵۴ سوره اعراف، و سه آیه آخر سوره بقره در روایات توصیه شده است.

سوره هایی پر فضیلت برای اموات

قرآن خواندن برای اموات

پس از مرگ انسان، بر اطرافیان و دیگر مؤمنان اعمالی واجب است؛ مانند غسل، کفن، نماز و دفن و واجباتی که از میت قضاء شده بود که باید هرچه زودتر انجام پذیرد. اما انجام برخی اعمال برای اموات مستحب می باشد، که از جمله آنها صدقه دادن، دعا کردن و خواندن قرآن است.

در خصوص اثبات استحباب قرائت قرآن برای اموات دو نوع دلیل می توان بیان کرد: نوع اول روایاتی که به صورت کلی بیان می کند به یاد اموات و گذشتگان باشید و آنها از کارهای نیک شما بهره می برند؛ و روشن است که قرائت قرآن یکی از کارهای نیک و پسندیده است. در این مورد روایاتی وجود دارد که به بعضی اشاره می شود:

۱- از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «مردگانتان را که در قبرها آرمیده اند از یاد نبرید. مردگان شما امید احسان شما را دارند. مردگان شما زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. آنها خود، قدرت انجام کاری را ندارند، شما صدقه و دعائی به آنها هدیه کنید.»[۱]

۲- حضرت امام صادق(علیه السلام ) می فرمایند: «مرده به خاطر طلب رحمت و آمرزشی که برای او می شود شادمان می گردد، همان گونه که زنده بوسیله هدیه ای که به او می دهند، خوشحال می گردد.»[۲]

دسته دوم روایاتی است که آثار قرائت قرآن برای اموات را بیان می کند؛ مانند این روایت: حضرت امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «هر کس قبر مؤمنی را زیارت کند و در کنار آن هفت مرتبه إنّا انزلناه بخواند، خداوند او را با صاحب قبر می آمرزد.[۳]»

می‎توان گفت: سوره‎های؛ فاتحه، یس، صافات، تبارک، احزاب، آیه الکرسی، هفت مرتبه اناانزلناه … را می توان خواند و ثوابش را به اهل قبور اهداء کرد

اهل قبور نیازمند به استغفار و طلب رحمت و اهداء ثواب هستند. در همین زمینه امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ می‎فرماید: «ثوابی که پس ازمرگ به انسان می‎رسد سه چیز است؛ ۱. صدقه جاریه… ۲. راه و رسم صحیحی که شخص در حال حیات بدان عمل می‎کرد و به گونه‎ای بوده که الگو برای دیگران می‎شد ۳. فرزندی شایسته که برای او طلب مغفرت کند، و موجبات آمرزش پدر را فرهم سازد.»[۴] در جای دیگر می‎فرماید: «همان گونه که زندگان با هدایا، شاد می‎شوند اهل قبور و برزخیان نیز با ترحم و استغفار که نسبت به آنان می‎شود؛ شاد می‎گردند.»[۵]

بنابر این اهداء ثواب و طلب مغفرت برای اهل قبور نافع است و از طریق اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ توصیه شده است.

کارهایی که برای میت نافع است

خواندن سوره‎هایی از قرآن در حالت احتضار مانند سوره‎های؛ یس، صافات، احزاب، آیه الکرسی، آیه ۵۴ سوره اعراف، و سه آیه آخر سوره بقره در روایات توصیه شده است.[۶]
تلاوت

همچنین در شب اول قبر؛ مستحب است دو رکعت نماز وحشت خوانده شود که در رکعت اول بعد از سوره حمد، یک مرتبه آیه الکرسی و در رکعت دوم، بعد از سوره «حمد»، ۱۰ مرتبه سوره «انا انزلنا» خوانده شود.

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: سوره «تبارک» بالای سر قبر میت خوانده شود تا موجب رفع عذاب قبر از او گردد.[۷]

مرحوم نوری در مستدرک الوسائل باب اموات، از سید بن طاوس در مصباح الزائد نقل کرده و فرمود: طریق زیارت میت این است که رو به قبله و دست بر قبر نهاده و بگو: «اللّهم ارحم غربته وصل وَحْدَته… ثمَّ اقر “أنا انزلناه فی لیله القدر” سبع مرّات» پروردگارا! بر غربت او ترحم نما و تنهایی او را به مقام جمع خودت ارتباط بده و موجبات انس را بر وحشت او قرار بده و ترس او را تبدیل به ایمنی گردان و از رحمت خود برای او رحمتی بفرست که از رحمت غیر تو بی‎نیاز گردد و او را به کسی که او دوست داشت و در تحت ولایت او (ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ ) بود؛ ملحق گردان! و سپس سوره مبارکه «انا انزلناه» راهفت مرتبه بخوان.[۸]

در نتیجه می‎توان گفت: سوره‎های؛ فاتحه، یس، صافات، تبارک، احزاب، آیه الکرسی، هفت مرتبه اناانزلناه… را می توان خواند و ثوابش را به اهل قبور اهداء کرد.

خواندن قرآن برای اموات دیگران و دریافت پول

افرادی که به سفارش دیگران ختم قرآن برای اموات می کنند و از این بابت پول دریافت می کنند، آیا این عمل شرعاً صحیح است؟ آیا صرف قرائت قرآن و به این صورت که هر دو روز یک ختم قرآن بکنند اشکالی ندارد؟

دریافت پول و مزد بابت خواندن قرآن اشکالی ندارد[۹] و به تلاوت و قرائت قرآن در روایات فراوان سفارش شده است.

تلاوت قرآن غیر از این که برای قاری بسیار ارزش و ثواب دارد برای پدر و مادر و معلم او نیز مؤثر است. پیامبر(صلی الله علیه و آله ) فرمود: “هرگاه معلم به دانش آموز بسم الله الرحمن الرحیم بیآموزد خداوند برای او و پدر و مادر و معلمش برائت از آتش جهنم را امضا می کند.”[۱۰]

امام صادق(علیه السلام ) فرمود: “پیامبر(صلی الله علیه و آله) در وصیتش به امام علی(علیه السلام ) فرمود: “بر تو باد به تلاوت کردن قرآن در هر حالی.”[۱۱]

تلاوت کردن زیاد و ختم قرآن به صورت پی در پی مطلوب است. امام سجاد(علیه السلام ) فرمود: “شروع به قرآن و ختم آن و شروع دوباره و ختم آن و …. از افضل اعمال است”.[۱۲]

امام حسین(علیه السلام) فرمود: “ختم قرآن در یک شب باعث صلوات و درود ملائکه و ختم آن در روز باعث صلوات و درود ملائکه حافظ انسان می باشد. نیز دعای او مستحاب است و برای او بهتر است از این که بین زمین تا آسمان مال داشته باشد.”[۱۳]

اهدای ثواب قرائت قرآن به پیامبر و ائمه و به مؤمنان (چه زنده و چه مرده) مستحب است:علی بن مغیره می گوید:به امام کاظم گفتم:پدرم در یک ماه رمضان گاهی تا چهل ختم قرآن داشت. نیز مانند او عمل کرده ام. و وقتی که عید فطر می شود ثواب آن ها را به پیامبر و امامان اهدا می کنم. حضرت فرمود:در روز قیامت تو با آنان خواهی بود

کثرت تلاوت قرآن مطلوب است ولی عجله کردن در تلاوت و با سرعت زیاد خواند کراهت دارد. بهتر است قرآن را با ترتیل بخوانیم.[۱۴] این همه ثواب برای تلاوت قرآن و برای قاری قرآن در صورتی است که به قرآن و به حلال و حرام آن معتقد باشد و قرآن را وسیله کسب رزق و و آبروی خود قرار ندهد.

امام صادق(علیه السلام ) فرمود:”قاریان قرآن بر سه دسته اند:‌

۱- قاری که با تلاوت قرآن بر مردم فخر فروشی می کند. او اهل آتش است.

۲- قاری که قرآن را خوب می خواند ولی به آن عمل نمی کند و حدود قرآن را ضایع می گرداند. او نیز اهل آتش است.

۳- قاری که به حلال و حرام قرآن عمل می کند و به آن ایمان دارد. خداوند او را ازفتنه های گمراه کننده نجات می دهد و اهل بهشت خواهد بود و در روز قیامت از دیگران شفاعت خواهد کرد.”[۱۵]

امام صادق(علیه السلام) از پدران گرامیش نقل می کند: “من قرء القرآن یأکل به الناس جاء یوم القیامه و وجهه عظم لا لحم فیه؛[۱۶] هر کس قرآن بخواند و با آن بخواهد سر مردم کلاه بگذارد (مال مردم را بخورد) در روز قیامت وارد محشر می شود در حالی که هیچ گوشتی بر صورت ندارد.”

اهدای ثواب قرائت قرآن به پیامبر و ائمه و به مؤمنان(چه زنده و چه مرده) مستحب است: علی بن مغیره می گوید: به امام کاظم گفتم: پدرم در یک ماه رمضان گاهی تا چهل ختم قرآن داشت. نیز مانند او عمل کرده ام. و وقتی که عید فطر می شود ثواب آنها را به پیامبر و امامان اهدا می کنم. حضرت فرمود: در روز قیامت تو با آنان خواهی بود.[۱۷]

پی نوشت ها:

[۱] یزدی، شیخ حسن بن علی، انوار الهدایه، ص ۱۱۵، چاپخانه نعمان، نجف.

[۲] محجه البیضاء، ج ۸، ص ۲۹۲,

[۳] مجلسی، محمدباقر ، بحار الأنوار، ج ۸۲، ص ۱۶۹، از منشورات چاپخانه اسلامیه، تهران.

[۴] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء تراث العربی، ۱۴۱۲ هـ ، ج ۶، ص ۲۹۳.

[۵] طاهری، سیری پس از مرگ، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، قم، ۱۳۷۶، ص ۳۲۶، نقل شده از: محجه البیضاء، ج ۸، ص ۲۹۲.

[۶] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، قم، انتشارات اسوه، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش، ج ۳، ص ۱۲۵ ـ ۱۲۶؛ ر.ک: به توضیح المسائل، بخش اموات.

[۷] اقبال اعمال، ص ۶۵۱، نقل شده از سیری در جهان پس از مرگ، همان، ص ۳۰۰.

[۸] به نقل از سیری در جهان پس از مرگ، همان، ص ۳۲۶.

[۹] آیت الله فاضل، جامع المسائل، ج ۱، ص ۶۳۲.

[۱۰] وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۸۲۶.

[۱۱] همان، ص ۸۳۹.

[۱۲] همان، ص ۸۴۰.

[۱۳] همان، ص ۸۴۱.

[۱۴] همان، ص ۸۵۶.

[۱۵] همان، ص ۸۳۷.

[۱۶] همان.

[۱۷] همان، ص ۸۶۴

ادامه مطلب / دانلود

شعری زیبا از فروغ فرخزاد میروم خسته...

 به در خواست کار بران

میروم خسته و افسـرده و زار

 

سـوی منزلگــه ویرانه خویش

به خـدا می برم از شهـــر شما

 

دل شوریــده و دیوانــه خویش

می برم تا که در ان نقطه دور

 

شستشویش دهم از رنگ گنـاه

 شستشویش دهم از لکه عشــق

 

زین همـــه خواهش بیجا وتباه

می برم تا زتو دورش ســـازم

 

زتو ،ای جلــــوه امید محــــال

می برم زنـــده بگورش سازم

 

تا از این پس نکنــد یاد وصال

ناله می لرزد،می رقصد اشک

 آه ، بگــــذار که بگریزم مـــن

از تو ، ای چشمه جوشان گناه

 

شایـد آن به کـه بپرهیـــزم من

بخـــدا غنچـــــه شـــادی بودم

 

دست عشق آمد و از شاخـم چید

شعلــه آه شد م ، صــد افسوس

 

که لبــم باز بر آن لب نرسیـــد

عاقبت بنــد سفـــر پایـــم بست

 

میروم، خنده به لب،خونین دل

می روم از دل من دست بردار

 

ای امیـــــد عبث بی حاصــــل…

فروغ فرخزاد

ادامه مطلب / دانلود

این سوره مبارکه را در شب روی یک پارچه سفید بنویسد و در روایتی دیگر آن را بنویسد و در میان پارچه ای ابریشمی سبز بگذارد و مشروب خوار آن را همراه خود داشته باشد از شراب قطع علاقه کرده و آن را ترک خواهد کرد.

فضیلت اعجاب انگیز سوره مومنون

سوره مومنون از سوره های مکی و دارای 118 آیه است و به مناسبت آنکه 11 آیه نخست آن به اوصاف و ویژگی های اخلاقی و عملی مومنان از قبیل خشوع در نماز، اعراض از لغو، پرداخت زکات، حفظ عفت و امانتداری به زیبایی و مشروح بیان شده، مومنون نام گرفته است.

از حضرت محمد مصطفی (ص) نقل است هر کس سوره مومنون را تلاوت کند وقت مرگ فرشتگان وی را به روح و ریحان بشارت می دهند و فرشته مرگ مژدگانی به او می دهد که چشمش روشن… و روحش به دارالسلام منتقل می گردد.

از امام صادق (ع) نیز نقل است که فرمودند: هر کس سوره مومنون را هر جمعه بخواند و بر آن مداومت کند عاقبت به خیر می شود و جایگاه او (فردا) با پیامبران و رسولان در فردوس اعلی (بهشت برین) خواهد بود.

در خواص این سوره مبارکه نیز آمده است کسی که این سوره مبارکه را در شب روی یک پارچه سفید بنویسد و در روایتی دیگر آن را بنویسد و در میان پارچه ای ابریشمی سبز بگذارد و مشروب خوار آن را همراه خود داشته باشد از شراب قطع علاقه کرده و آن را ترک خواهد کرد.

و از رسول اکرم (ص) روایت است هر کس آن را در شب بنویسد و همراه مشروب خوار بگذارد، نسبت به شراب خوردن احساس انزجار کرده و از آن قطع علاقه می کند.

پی نوشت ها:

1- ثواب الاعمال

2- مصباح

3- تفسیر اطیب البیان

ادامه مطلب / دانلود

مصافحه نمایید تا گناهانتان پاک شود!

مصافحه عبارت می باشد از دست دادن به یکدیگر و فشردن آن در لحظه ی دیدار دو فرد، به نحوی که این عمل یکی از سیره های ی عملی زندگی ائمه اطهار (ع) محسوب می شده است و بجا آوردن آن را برابر با از بین رفتن گناهان دانسته اند!

در این باره نقل شده است که ابوعبیده می گوید: در سفری من همسفر امام باقر (ع) بودم و نخست من سوار بر کَجاوه می شدم و سپس آن حضرت و چون قرار می گرفتیم حضرت به من سلام می نمودند و مانند مردی که رفیقش را به تازگی دیده احوالپرسی و مصافحه می فرمودند و هنگام پیاده شدن ایشان پیش از من پیاده می گردیدند و چون بر زمین قرار می گرفتیم سلام می نمودند و به مانند فردی که رفیقش را به تازگی دیده احوالپرسی می نمودند.

من چون این عمل را دیدم عرض کردم: یابن رسول الله؛ شما کاری انجام می دهید که هیچ فردی انجام نمی دهد، علت آن چیست؟

حضرت فرمودند: مگر ثواب مصافحه را نمی دانی؟ هنگامی که دو مومن به هم می رسند و یکی به دیگری دست می دهد، گناهان آن دو می ریزد (از بین می رود)، چنان که برگ از درخت می ریزد و این دو، مورد توجه خداوند هستند تا هنگامی که از یکدیگر جدا شدند، و همچنین از این امام همام روایت شده است که: هرگاه فردی با دوستش دست دهد، آنکه دستش را نگه دارد، اجرش بیشتر است از آن که رها می کند و همانا گناهان آنان می ریزد تا آنجا که گناهی از آنان باقی نمی ماند.

پی نوشت ها:

1- اصول کافی، ج3: 259، 262.

2- فرهنگ زلال: 207- 208.

ادامه مطلب / دانلود

هر که بیمار باشد و این دعا را در آن بیماری چهل مرتبه بخواند، به امید خدا شفا پیدا کند…

خواندن دعا برای شفای مریض

»» این دعا برای شفای مریض یا بیمار است بخوانید ان شاء الله شفا یابد ««

در زبده الدعوات روایت کرده است که رسول خدا (ص) به خانه حضرت فاطمه (س) آمد. امام حسن را بیمار یافت و این منظره بر آن حضرت خیلی گران آمد. جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمد تعلیم کنم تو را دعایی که با آن فرزندت از ناخوشی خلاص گردد، پس خواند:

“ اللهم لا اله الا انت العلی العظیم ذو السلطان القدیم و المن العظیم و الوجه الکریم “

” لا اله الا انت العلی العظیم ولی الکلمات التامات و الدعوات المستجابات خل ما اصبح. “

پس حضرت این دعا را خواند و دست خود را بر پیشانی امام حسن (ع) گذاشت و شفا یافت.

» دعایی که در موقع بیماری باید خوانده شود «

در جواهر القرآن آمده است هر که بیمار باشد و این دعا را در آن بیماری چهل مرتبه بخواند، به امید خدا شفا پیدا کند.

” لا اله الا انت سبحانک انی کنت من ظالمین “

اگر در آن مریضی بمبرد ثواب شهدا را دریابد و اگر صحت یابد گناهان وی آمرزیده گردد.

»» سوره مبارکه حشر ««

هرگاه این سوره قرآن کریم را با خلوص بر بیمار بخوانند انشاءالله شفابخش است. در روایتی از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم آمده است: هنگام قرائت سه ایه آخر سوره حشر دست را بر سر بگذارید و آیات را قرائت نمایید که این دستور جبرییل است از جانب خداوند . و این عمل شفای همه بیماری هاست به جز مرگ.

ادامه مطلب / دانلود

ابوذر غفارى روزى به حضور رسول خدا(ص) آمد، جبرئیل به صورت دحیه کلبى، در محضر پیامبر(ص) بود، و با آن حضرت، خلوت کرده بود، وقتى که ابوذر آن دو را دید، باز گشت، و گفتگوى آنها را قطع ننمود، جبرئیل به پیامبر(ص) گفت: اى محمد! این ابوذر بود، که از اینجا عبور کرد و بر ما سلام نکرد، اگر بر ما سلام مى کرد، جواب سلام او را مى دادیم ، اى محمد! این اباذر دعائى را مى خواند که نزد اهل آسمان ، معروف مى باشد، آنگاه که من به آسمان رفتم آن دعا را از او بپرس.

دعاى معروف در آسمان ها

هنگامى که جبرئیل به آسمان رفت، ابوذر به حضور پیامبر(ص) آمد، پیامبر(ص) به او فرمود: اى ابوذر! چرا آن هنگام که از کنار ما عبور کردى ، نزد ما نیامدى و سلام نکردى؟.

ابوذر: گمان کردم که دحیه کلبى نزد شما براى امور شخصى با شما خلوت نموده است، از این رو نزد شما نیامدم.

پیامبر: او جبرئیل بود و گفت: اگر ابوذر بر ما سلام مى کرد، جواب سلام او را مى دادیم.

وقتى که ابوذر دریافت که او جبرئیل بود، بسیار متاءثر و پریشان گردید و افسوس خورد که چرا از توفیق سلام کردن بر جبرئیل محروم شده است، آنگاه رسول خدا(ص) به او فرمود:

آن دعائى که مى خوانى چیست؟ که جبرئیل به من خبر داد که دعاى ابوذر در آسمانها نزد اهل آسمان، معروف است.

ابوذر گفت : آرى اى رسول خدا، من این دعا را مى خوانم:

اللهم انى اسلک الامن و الایمان بک، والتصدیق بنبیک، والعافیه من جمیع البلاء، والشکر على العافیه والغنى عن شرار الناس

خدایا! در درگاهت درخواست دارم: امنیت و ایمان به تو را، و تصدیق نمودن به پیامبرت، و عافیت از همه بلاها و شکرگزارى در برابر عافیت، و بى نیازى از مخلوقات را.

پی نوشت : 70  – بحار / حدیث 25، ص 587 – ج 2/ باب دعوات موجزات

ادامه مطلب / دانلود

داستان آموزنده درخت و مسافر

مسافری خسته که از راهی دور می آمد ، به درختی رسید و تصمیم گرفت که در سایه آن قدری اسـتراحت کند غافـل از این که آن درخت جـادویی بود ، درختی که می توانست آن چه که بر دلش می گذرد برآورده سازد…!

وقتی مسافر روی زمین سخت نشست با خودش فکر کرد که چه خوب می شد اگـر تخت خواب نـرمی در آن جا بود و او می تـوانست قـدری روی آن بیارامد.

فـوراً تختی که آرزویـش را کرده بود در کنـارش پدیـدار شـد!!!

مسافر با خود گفت: چقدر گـرسـنه هستم. کاش غذای لذیـذی داشتم…

ناگهان میـزی مملو از غذاهای رنگارنگ و دلپذیـر در برابرش آشـکار شد.
پس مـرد با خوشحالی خورد و نوشید…

بعـد از سیر شدن ، کمی سـرش گیج رفت و پلـک هایش به خاطـر خستگی و غذایی که خورده بود سنگین شدند.  خودش را روی آن تخت رهـا کرد و در حالـی که به اتفـاق های شـگفت انگیـز آن روز عجیب فکـر می کرد با خودش گفت:

قدری میخوابم. ولی اگر یک ببر گرسنه از این جا بگـذرد چه؟

و ناگهان ببـری ظاهـر شـد و او را درید…

هر یک از ما در درون خود درختی جادویی داریم که منتظر سفارش هایی از جانب ماست.

ولی باید حواسـمان باشد ،  چون این درخت افکار منفی ، ترس ها ، و نگرانی ها را نیز تحقق می بخشد.

بنابر این مراقب آن چه که به آن می اندیشید باشید… .

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 109 از 130«...8090100 قبلی 108109110 بعدی 120130...»
css.php