مطالب دسته بندی : جملات زیبا

قرار نبوده تا نم باران زد، دستپاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی سر‌ بگیریم که مبادا مثل کلوخ آب شویم

قرار نبود

قرار نبوده این قدر دور شویم و مصنوعی،
ناخن های مصنوعی، دندان های مصنوعی،
خنده های مصنوعی، آواز‌های مصنوعی، دغدغه های مصنوعی …

قرار نبود

هر چه فکر می‌کنم می‌بینم قرار نبوده ما این چنین با بغل دستی هایمان در رقابت های تنگانگ باشیم
تا اثبات کنیم موجود بهتری هستیم
این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادن برای چیست؟

قرار نبود

قرار نبوده همه از دم درس خوانده بشویم،
از دم دکترا به دست بر روی زمین خدا راه برویم

قرار نبود

بعید می دانم راه تعالی بشری از دانشگاه ها و مدرک های ما رد بشود
باید کسی هم باشد که گوسفندها را هی کند، دراز بکشد نی لبک بزند با سوز هم بزند.

قرار نبود

قرار نبوده این ‌همه در محاصره سیمان و آهن،
طبقه روی طبقه برویم بالا

قرار نبود

قرار نبوده این تعداد میز و صندلی‌ِ کارمندی روی زمین وجود داشته باشد
بی شک این همه کامپیوتر و پشت های غوز کرده آدم های ماسیده در هیچ کجای خلقت لحاظ نشده بوده …

قرار نبود

تا به حال بیل زده‌اید؟
باغچه هرس کرده‌اید؟
آلبالو و انار چیده‌اید؟
کلاً خسته از یک روز کار یَدی به رختخواب رفته‌اید؟
آخ که با هیچ خواب دیگری قابل مقایسه نیست.

قرار نبود

این چشم ها برای نور مهتاب یا نور ستارگان کویر،
برای دیدن رنگ زرد گل آفتابگردان،
برای خیره شدن به جاریِ آب شاید،
اما برای ساعت پشت ساعت، روز پشت روز، شب پشت شب خیره ماندن به نور مهتابی مانیتورها آفریده نشده‌اند.

قرار نبود

قرار نبوده خروس ها دیگر به هیچ کار نیایند و ساعت های دیجیتال به ‌جایشان صبح خوانی کنند.
آواز جیرجیرک های شب نشین حکمتی داشته حتماً،
که شاید لالایی طبیعت باشد برای به خواب رفتن‌ ما تا قرص خواب‌ لازم نشویم
و این طور شب تا صبح پرپر زدن اپیدمی نشود.

قرار نبود

من فکر می‌کنم قرار نبوده کار کردن، جز بر طرف کردن غم نان،
بشود همه دار و ندار زندگی مان، همه دغدغه ‌زنده بودن مان.

قرار نبود

قرار نبوده کنار هم بودن و زاد و ولد کردن،
این همه قانون مدنی عجیب و غریب و دادگاه و مهر و حضانت و نفقه و زندان و گروکشی و ضعف اعصاب داشته باشد.

قرار نبود

قرار نبوده این طور از آسمان دور باشیم و سی‌ سال بگذرد از عمر‌مان و یک شب هم زیر طاق ستاره ها نخوابیده باشیم.

قرار نبود

قرار نبوده کرِم ضد آفتاب بسازیم تا بر علیه خورشید عالم تاب و گرما و محبتش، زره بگیریم و جنگ کنیم.

قرار نبود

قرار نبوده چهل سال از زندگی رد کنیم اما کف پایمان یک بار هم بی واسطه کفش لاستیکی
یا چرمی یک مسافت صد متری را با زمین معاشرت نکرده باشد.

قرار نبود

قرار نبوده من از اینجا و شما از آنجا، صورتک زرد به نشانه سفت بغل کردن
و بوسیدن و دوست داشتن برای هم بفرستیم …

قرار نبود

چیز زیادی از زندگی نمی‌دانم، اما همین قدر می‌دانم که این ‌همه قرار نبوده ای
که برخلافشان اتفاق افتاده، همگی مان را آشفته‌ و سردرگم کرده !

قرار نبود

آنقدر که فقط می‌دانیم خوب نیستیم، از هیچ چیز راضی نیستیم، اما سر در نمی‌آوریم چرا …

ادامه مطلب / دانلود

زیباترین جملات قصار از ویکتور هوگو

جملات زیبا و قصار از ویکتور هوگو

فکر کردن، شغل ذهن است، خواب دیدن، تفریح آن. ویکتور هوگو

فلسفه، میکروسکوپ افکار است. ویکتور هوگو

گاهی کار فقر و بیچارگی به جائی می رسد که رشته ها و پیوندها را می گسلد، این مرحله ای است که تیره بختان و سیاه کاران چون بدانجا رسند درهم آمیخته و در یک کلمه که “شومی” است شریک می شوند، این کلمه بینوایان است. ویکتور هوگو

وقتی نتیجه انتخابات اعلام شد، یعنی رأی بالاترین مرجع اعلام شده است. ویکتور هوگو

همه جا شادمانی قشر نازکی است که روی رنج و بیچارگی کشیده اند. ویکتور هوگو

هیچ چیز مثل بدبختی کودکان را ساکت نمی کند. ویکتور هوگو

آنانکه نمی توانند خود را اداره کنند، ناچار از اطاعت دیگرانند. ویکتور هوگو

آینده کودکان بسته به تربیت پدر و مادر است. ویکتور هوگو

ادبیات، راز پنهانی تمدن است، شعر، سرّ مکتوم آمال است. ویکتور هوگو

از آن در شگفتم که در سینه دلی دارند و می پندارند که آسایش و سعادت بشر جز مهر و صفا راه دیگری دارد. ویکتور هوگو

از کوچکی میل داشتم بزرگ باشم. ویکتور هوگو

امید در زندگانی بشر آنقدر اهمیت دارد که بال برای پرندگان. ویکتور هوگو

انسان در این عالم چون شبح سرگردانی است که هنگام عبور از این راه، حتی سایه ای از خود به یادگار نمی گذارد. ویکتور هوگو

باید درهای علم به روی همه باز باشد، هرجا مزرعه هست، هرجا آدم هست، آنجا کتاب هم باید باشد. ویکتور هوگو

بدتر از مرگ چیست؟ آنچه بعد از آمدنش مرگ را می طلبی. ویکتور هوگو

برایت آرزو مى کنم که عاشق شوى، و اگر هستى، کسى هم به تو عشق بورزد، و اگر اینگونه نیست، تنهاییت کوتاه باشد، و پس از تنهاییت، نفرت از کسى نیابى، آرزومندم که اینگونه پیش نیاید … ویکتور هوگو

من نمیگویم هرگز نباید در نگاه اول عاشق شد اما اعتقاد دارم باید بار دوم هم نگاه کرد. ویکتور هوگو

در زندگی یک مرد ۲ روز ارزش دارد: روزی که با زنی آشنا میشود و روزی که او را به خاک می سپارد. ویکتور هوگو

خوشبخت کسی است که به یکی از دو چیز دسترسی دارد: یا کتابهای خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند. ویکتور هوگو

هرگز در میان موجودات مخلوقی که برای کبوتر شدن آفریده شده کرکس نمیشود. این خصلت در میان هیچ یک از مخلوقات نیست جز آدمیان. ویکتور هوگو

تمام جهنم در یک کلمه وجود دارد: تنهایی. ویکتور هوگو

خداوندا! اگر بخواهم آنچه در ذهن دارم با تو بگویم، هزاران جلد کتاب می شود ولی آنچه در دل دارم یک جمله بیش نیست. ویکتور هوگو

کینه و تنفر را به کسانی واگذار کنید که نمی توانند دوست بدارند. ویکتور هوگو

انسان، انسان است چون که می گرید، ولی به حال کسی که هرگز نمی گرید باید گریست. ویکتور هوگو

هستی جز احساس پایان قریب الوقوع، و هم گاهی کیفیت بودن با نبودن، رفتن در بوته آزمایش، و خطر دائمی لغزش احتمالی چیزی نیست. ویکتور هوگو

بدیهای اجتماع به دست ما ساخته شده است و به جای ناله جای آن دارد که درصدد رفع آن برآئیم. ویکتور هوگو

عشق عبارت است از وجود یک روح در دو کالبد. عاملیست که دو تن را مبدل به فرشته ی واحدی می کند. ویکتور هوگو

آزادی ما از نقطه ای شروع می شود که آزادی دیگران پایان می یابد. ویکتور هوگو

بدبختی، مربی استعداد است. ویکتور هوگو

به مرگ راضی شدن، به فتح نائل شدن است. ویکتور هوگو

تعارف و خوش آمدگوئی، چیزی مانند بوسیدن از روی چادر است. ویکتور هوگو

جسد دشمنی را که تشییع میکنی سنگین نیست. ویکتور هوگو

خدا فقط آب را آفرید، انسان شراب را. ویکتور هوگو

در بینوائی همچنان که در سرما نیز دیده می شود، آحاد به یکدیگر فشرده می گردند. ویکتور هوگو

شاید بتوان از هجوم سیل آسای یک ارتش ممانعت کرد، اما از هجوم افکار و عقاید نمی توان جلوگیری نمود. ویکتور هوگو

فقر و مسکنت، مردان را به جنایت و زنان را به فحشاء سوق می دهد. ویکتور هوگو

بهترین دوستان من کسانی هستند که پیشانی و ابروهای آنها باز است. ویکتور هوگو

خدمت به وطن نیمی از وظیفه است و خدمت به انسانیت، نیم دیگر آن. ویکتور هوگو

به کسی عشق بورز که لایق عشق تو باشد نه تشنه عشق … چون تشنه عشق روزی سیراب می شود. ویکتور هوگو

مانند پرنده باش که روی شاخه سست و ضعیف لحظه ای می نشینید و آواز میخواند و احساس میکند که شاخه می لرزد،اما به آواز خواندن خود ادامه می دهد زیرا مطمئن است که بال و پر دارد. ویکتور هوگو

بیش از آنکه خزان از راه برسد، از هر بهار بهره مند شو. ویکتور هوگو

زندگی شما از زمانی آغاز میشود که افسار سرنوشت خویش را در دست گیرید. ویکتور هوگو

چقدر باشکوه است که دوستت بدارند و به مراتب باشکوه تر است که دوست بداری!ویکتور هوگو

بدون دادگری هیچگونه پیش داوری درست نیست. ویکتور هوگو

در نوشتن از آنچه دیگران نوشته اند، نباید یاری خواست،بلکه از جان و دل خویشتن است که باید یاری جست. ویکتور هوگو

اگر انسان بتواند رنج را نیز به مانند شهری ترک گوید،می تواند خوشبختی را از سر گیرد. ویکتور هوگو

ازدواج چیز شگفت آوری است،گاه شیران را روباه و گاه روبهان را شیر میکند. ویکتور هوگو

جان آدمی چه اندوهگین است،هنگامی که اندوهش از عشق است. ویکتور هوگو

عشق، زیبا و زشت نمیشناسد. ویکتور هوگو

هر زن پاکدامنی،زیبا و دلپسند است. ویکتور هوگو

زندگانی گل است و عشق، عسل آن. ویکتور هوگو

هر کس ارزش خود را خود تعیین میکند. ویکتور هوگو

یک پرنده کوچک که زیر برگها آواز میخواند برای اثبات خدا کافی است. ویکتور هوگو

عذاب وجدان، بدتر از مرگ در بیابان سوزان است. ویکتور هوگو

هر چه از کوه بالاتر می رویم، چشم انداز گسترده تری می بینیم. ویکتور هوگو

لطف زن مانند ماسه خطرناک است. ویکتور هوگو

چقدر عاقلند آنهایی که در عشق احمق اند. ویکتور هوگو

اگر چشم و هم چشمی در زندگی بشر نبود،نه نوآوری میشد نه کشفی. ویکتور هوگو

از لابه لای شدیدترین تاریکی ها، نور راستی برافروخته می شود. ویکتور هوگو

آنچه میگویی بکن و آنچه میکنی بگو! ویکتور هوگو

لغزش انسان تدریجی است. بدیها در وجود ما،پای حاضر و آماده و نامرئی دارند.حتی کسانی که از ما با ظاهر پاک و آراسته، چنین ویژگیهایی دارند. ویکتور هوگو

اگر نمیخواهی تو را بیازمایند، کار خود را درست انجام بده. ویکتور هوگو

بزرگترین آزمون گیرنده، خداست و کوچکترین آزمون دهنده، بنده ی خدا. ویکتور هوگو

روزی جهانیان،همه دست برادری به یکدیگر خواهند داد و آن روزی است که بدبختی و تیره روزی در گستره جهان یافت نخواهد شد. ویکتور هوگو

هرچه خدایی نیست، فرو ریختنی است. ویکتور هوگو

ادامه مطلب / دانلود

جملات زیبای عاشقانه تبریک ولنتاین

جملات زیبای تبریک ولنتاین

امیدوارم خرس زیبایی ها همیشه تو غار چشمات خونه کنه. ولنتاین مبارک باشه عزیزم

سلام ببخشید پول نداشتم برات خرس و قلب بخرم به مناسبت روز ولنتاین، فقط همین یه اس ام اس رو توسنتم برات بفرستم تا بدونی که همیشه دوستت دارم. امیدوارم این روز، روز ولنتاین برات مبارک و با برکت باشه

میدونی ولنتاین یعنی چی؟ یعنی اینکه یادمون باشه یه عاشق واقعی باید فقط به یه نفر دل ببنده و تا آخر عمر هم عاشقانه عاشقش باشه

تقدیم به او که نبود ولی حس بودنش بر من شوق زیستن داد دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به میهمانی گلهای باغ می آورد و گیسوان بلندش را به باد می داد و دست های سپیدش را به آب می بخشید و شعر های خوشی چون پرنده ها می خواند

می دونستی اشک گاهی از لبخند با ارزش تره؟ چون لبخند رو به هر کسی می تونی هدیه کنی اما اشک رو فقط برای کسی می ریزی که نمی خوای از دستش بدی.ولنتاین مبارک

هر کی اومد پیش من یه ذره جاتو نگرفت…هیچ ادایی جای اون نازو اداتو نگرفت…پیش هر نقاشی رفتم تو رو نقاشی کنه، روی هر بومی زدم رنگ چشاتو نگرفت…

میدونی آدما بین الف تا ی قرار دارند. بعضی ها مثل ” ب ” برات میمیرند، مثل ” د ” دوستت دارند، مثل ” ع ” عا شقت میشوند، مثل ” م ” منتظر می مونند تا یه روز مثل ” ی ” یارت بشن.

حرفهایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هر کسی به اندازه ی حرفهایی است که برای نگفتن دارد و کتاب هایی نیز هست برای ننوشتن و من اکنون رسیده ام به آغاز چنین کتابی…

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی

شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش: من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی

مهر یه چیزیه مهربونی یه چیز دیگه، عشق یه چیزیه عاشق شدن یه چیز دیگه، قلب و دل یه چیزیه اما توی قلب تو جا شدن یه چیز دیگه

آسمونتم می توانی همیشه بارونو تو چشمام ببینی. زمین مال زمین خوارها،فضا مال فضا پیماها، فقط تو مال من

نمیگم دوستت دارم، نمیگم عاشقتم، میگم دیوونتم که اگه یه روز ناراحتت کردم بگی بیخیال دیوونست… (روز ولنتاینت مبارک عزیزم)

قلب مهربانت مثلثی را می ماند در دریای عشق، مرا در خود کشیدی برمودای من!!! (ولنتاین مبارک

ولنتاین مبارک، همراه یک بغل گل رز، یک سبد ستاره و یک دنیا آرزوی شادباش

عشق تنها دلیل زندگی است، ولنتاین مبارک.

آتش دوست اگر در دل ما خانه نداشت، عمر بی حاصل ما این همه افسانه نداشت. روز ولنتاین مبارک

قلب مهربانت مثلثی را می ماند در دریای عشق، مرا در خود کشیدی برمودای من!!! (ولنتاین مبارک)

اگه شکلات بودی شیرین ترین بودی، اگه عروسک بودی بغلی ترین بودی، اگه ستاره بودی روشن ترین بودی و تا زمانی که دوست منی عزیز ترینی. روز ولنتاین مبارک مبارک…

همه زندگی فقط ۳روزه: اومدن – بودن – رفتن. من خودم نخواستم بیام ولی خودم می خوام که باشم اونم فقط به خاطره تو وقتی هم که دیگه نباشی منم میرم

زندگی زیباست زشتی های آن تقصیر ماست، در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست! زندگی آب روانی است روان می گذرد… آنچه تقدیر من و توست همان می گذرد

مبادا گفته باشی دوستت می دارم دلت را می بویم مبادا شعله ای در آن نهان باشد

گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری گفتی نمیخواهی ببارم عشق اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری

باز در کلبه ی عشق عکس تو مرا ابری کرد. عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک چشم مرا جاری کرد

دبیر فارسی بودم نامت را اولین غزل از صفحه کتابها می نهادم اگر دبیر جبر بودم عشق مجهول تو را بر قلب معلوم خودم بخش میکردم تا معادله محبت پدید آید اگر دبیر هندسه بودم ثابت می کردم که شعاع نگاهت چگونه از مرکز قلبم گذشت

روز اول شوخی شوخی جدی شد شوخی ترین جدی عمرم دوست داشتن تو بود و جدی ترین شوخی عمرم از دست دادن تو

من بی تو یک بوسه ی فراموش شده ام؛ یک شعر پر از غلط؛ یک پرنده ی بی آسمان؛ یک نسیم سرگردان؛ یک رویای نا تمام

آتشی که عشق روشن می کند بسیار بیشتر از سردی و خاموشی ای است که تنفر به بار می آورد و من هرگز نمی توانم کسی را که به او لبخند نزده ام از ته دل دوست داشته باشم

ادامه مطلب / دانلود

جملات جالب از گابریل گارسیا مارکز

۱) در ۱۵ سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می دانند و گاهی اوقات پدران هم .
.
۲) در ۲۰ سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایده ای ندارد ، حتی اگر با مهارت انجام شود .
.
۳) در ۲۵ سالگی دانستم که یک نوزاد ، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته ، محروم می کند .
.
۴) در ۳۰ سالگی پی بردم که قدرت ، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن .
.
۵) در ۳۵ سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد ؛ بلکه چیزی است که خود آن را می سازد…
.
۶) در ۴۰ سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن ، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم ؛ بلکه در این است که کاری را که انجام می دهیم دوست داشته باشیم.
.
۷) در ۴۵ سالگی یاد گرفتم که ۱۰ درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق می افتد و ۹۰ درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان می دهند .
.
۸) در ۵۰ سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بدترین دشمن وی است .
.
۹) در ۵۵ سالگی پی بردم که تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب .
.
۱۰) در ۶۰ سالگی متوجه شدم که بدون عشق می توان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید .
.
۱۱) در ۶۵ سالگی آموختم که انسان برای لذت بردن از عمری دراز ، باید بعد از خوردن آنچه لازم است ، آنچه را که میل دارد نیز بخورد .
.
۱۲) در ۷۰ سالگی یاد گرفتم که زندگی مساله در اختیار داشتن کارتهای خوب نیست ؛ بلکه خوب بازی کردن با کارتهای بد است .
.
۱۳) در ۷۵ سالگی دانستم که انسان تا وقتی فکر می کند نارس است ، به رشد و کمال خود ادامه می دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است ، دچار آفت می شود .
.
۱۴) در ۸۰ سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است .
.
۱۵) در ۸۵ سالگی دریافتم که همانا زندگی زیباست .

ادامه مطلب / دانلود

جمله ها و متن های زیبا در مورد درست نگاه کردن به زندگی

راستی؛ هیچ وقت از خودت پرسیدی قیمت یه روز زندگی چنده؟
تموم روز رو کار می کنیم و آخرشم از زمین و زمان شاکی هستیم
که از زندگی خیری ندیدیم . . .
شما رو به خدا تا حالا از خودتون پرسیدید:
قیمت یه روز بارونی چنده؟
.

یه بعدازظهر دلنشین آفتابی رو چند می خری؟
حاضری برای بو کردن یه بنفشه وحشی توی یه صبح بهاری یه اسکناس درشت بدی؟
پوستر تمام رخ ماه قیمتش چنده؟
.
.
ولی اینم می دونی که اگه بخوای وقت بگذاری و حتی نصف روز هم بشینی به
گل های وحشی که کنار جاده در اومدن نگاه کنی بوته هاش ازت پول نمی گیرن!
.
.
چرا وقتی رعد و برق میاد تو زیر درخت فرار می کنی؟
می ترسی برقش بگیرتت؟
نه، اون می خواد ابهتش رو نشونت بده.
آخه بعضی وقت ها یادمون میره چرا بارون می یاد!
.
.
فراموش نکن که همین بارون که کلافت می کنه که اه چه بی موقع شروع شد، کاش چتر داشتم

بعضی وقتا دلت برای نیم ساعت قدم زدن زیر نم نم بارون لک می زنه
.
.
هیچ وقت شده بگی دستت درد نکنه؟
شده از خودت بپرسی چرا تمام وجودشونو روی سر ما گریه می کنن؟
اونقدر که دیگه برای خودشون چیزی نمی مونه و نابود میشن؟
ابرا رو می گم
هیچ وقت از ابرا تشکر کردی؟
هیچ وقت شده از خودت بپرسی که چرا ذره ذره وجودشو انرژی می کنه
و به موجودات زمین می بخشه؟!
ماهانه می گیره یا قراردادی کار می کنه؟
.
.
برای ساختن یه رنگین کمون قشنگ چقدر انرژی لازمه؟
چرا نیلوفر صبح باز میشه و ظهر بسته می شه؟
بابت این کارش چقدر حقوق می گیره؟
چرا فیش پول بارون ماهانه برای ما نمی یاد؟
چرا آبونمان اکسیژن هوا رو پرداخت نمی کنیم؟
.
.
تا حالا شده به خاطر این که زیر یه درخت بشینی و به آواز بلبل گوش کنی پول بدی؟
قشنگ ترین سمفونی طبیعت رو می تونی یه شب مهتابی کنار رودخونه گوش کنی.
قیمت بلیتش هم دل تومنه!
.
.
خودتو به آب و آتیش می زنی که حتی تابلوی گل آفتابگردون رو بخری و بچسبونی به دیوار اتاقت
ولی اگه به خودت یک کم زحمت بدی می تونی قشنگ ترین تابلوی گل آفتابگردون رو توی طبیعت ببینی

گل های آفتابگردونی که اگه بارون بخورن نه تنها رنگشون پاک نمی شه، بلکه پررنگ تر هم میشن
لازم نیست روی این تابلو کاور بکشی، چون غبار روی اونو، شبنم صبح پاک می کنه و می بره.
.
.
تو که قیمت همه چیز و با پول می سنجی تا حالا شده از خدا بپرسی :
قیمت یه دست سالم چنده؟
یه چشم بی عیب چقدر می ارزه؟
چقدر باید بابت اشرف مخلوقات بودنم پرداخت کنم؟!
قیمت یه سلامتی فابریک چقدره؟
.
.
خیلی خنده داره نه؟
و خیلی سوال ها مثل این که شاید به ذهن هیچ کدوممون نرسه …
.
.
اون وقت تو موجود خاکی اگه یه روز یکی از این دارایی هایی رو که داری ازت بگیرن
زمین و زمان رو به فحش و بد و بیراه می گیری؟
چی خیال کردی؟
پشت قبالت که ننوشتن. نه عزیز خیال کردی!
.
.
اینا همه لطفه، همه نعمته که جنابعالی به حساب حق و حقوق خودت می ذاری
تا اونجا که اگه صاحبش بخواد می تونه همه رو آنی ازت پس بگیره.
پروردگاری که هر چی داریم از ید قدرت اوست …
.
.
اینو بدون اگه یه روزی فهمیدی قیمت یه لیتر بارون چنده؟
قیمت یه ساعت روشنایی خورشید چنده؟
چقدر باید بابت مکالمه روزانه مون با خدا پول بدیم؟
یا اینکه چقدر بدیم تا نفسمون رو، بی منت با طراوت طبیعت زیباش تازه کنیم
اون وقت می فهمی که چرا داری تو این دنیا زندگی میکنی!
.
.
قدر خودت رو بدون و لطف دوستان و اطرافیانت رو هم دست کم نگیر
به زندگیت ایمان داشته باش تا بشه تموم قشنگیهای دنیا مال تـــو
این مطلب رو برای ده نفر که لیاقتش رو دارن بفرست
اگه ده نفر پیدا نکردی در خودت تجدید نظر کن
.
.
مهربانی یعنی فرستادن یک نامه به یک دوست

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 4 از 4«... قبلی 234
css.php