کد خبر : 48127 تاریخ انتشار : شنبه ۴ آبان ۱۳۹۲ - ۱۷:۰۹

7 ترانه زیبا و عاشقانه

در این مطلب ۷ ترانه زیبا و عاشقانه برای شما آماده شده است … خاطره ات به جای تو … خسته‌تر از صدای من، گریه‌ی بی‌صدای تو حیف که مانده پیش من، خاطره‌ات به جای تو . رفتی و آشنای تو، بی‌تو غریب ماند و بس قلب شکسته‌اش ولی پاک …

7 ترانه زیبا و عاشقانه

در این مطلب ۷ ترانه زیبا و عاشقانه برای شما آماده شده است 7 ترانه زیبا و عاشقانه

خاطره ات به جای تو

خسته‌تر از صدای من، گریه‌ی بی‌صدای تو
حیف که مانده پیش من، خاطره‌ات به جای تو

.
رفتی و آشنای تو، بی‌تو غریب ماند و بس
قلب شکسته‌اش ولی پاک و نجیب ماند و بس

.
طعنه به ماجرا بزن، اسم مرا صدا بزن
قلب مرا ستاره کن، دل به ستاره‌ها بزن

.
تکیه به شانه‌ام بده، دل به ترانه‌ام بده
راوی آوارگی‌ام، راه به خانه‌ام بده

.
یک‌سره فتح می‌شوم، با تو اگر خطر کنم
سایه‌ی عشق می‌شوم، با تو اگر سفر کنم

.
شب‌شکن صد آینه با شب من چه می‌کنی؟
این همه نور داری و صحبت سایه می‌کنی

.
وقت غروب آرزو بهت مرا نظاره کن
با تو طلوع می‌کنم ولوله‌ای دوباره کن

.
با تو چه فرق می‌کند زنده و مرده بودنم
کاش خجل نباشم از زخم نخورده بودنم
.
دکتر افشین یداللهی
.

.
.
.
امپراطور

ناراحتت کردم دم رفتن
خواستم که ناامید بشی از من
.
این عادلانه نیست می‌دونم
ازم نپرس چطور می‌تونم
.
یکم واسه‌ت لازمه بی‌رحمی
دلیلش‌و حالا نمی‌فهمی
.
به بغض وادارم نکن انقد
این گریه‌ها باشه برای بعد
.
تو قلب من یه امپراطوره .. تسلیم می‌شه چون که مجبوره
برو نباید مال من باشی .. خواهش نکردم، این یه دستوره
.
نفرین به این وجدان بیهودم
ای کاش من خودخواه‌تر بودم
.
غرور من این بار حق داره
دنیا به من خیلی بدهکاره
.
سکوت یعنی مرده فریادم
باید تو رو از دست می‌دادم
.
از من به تو پنجره‌ای وا نیست
وقتی که خوشبختیت اینجا نیست
.
تو قلب من یه امپراطوره .. تسلیم می‌شه چون که مجبوره
برو نباید مال من باشی .. خواهش نکردم، این یه دستوره
.
مونا برزویی
.
.
.
.
تو فکر یک سقفم

تو فکر یک سقفم، یک سقف بی‌روزن
یک سقف پابرجا، محکم‌تر از آهن
.
سقفی که تن‌پوشِ هراس ما باشه
تو سردی شب‌ها، لباس ما باشه
.
سقفی اندازه‌ی قلب من و تو .. واسه لمس تپش دلواپسی
برای شرم لطیف آینه‌ها .. واسه پیچیدن بوی اطلسی
.
زیر این سقف، با تو از گل، از شب و ستاره میگم
از تو و از خواستن تو، میگم و دوباره میگم
.
زندگیم‌و زیر این سقف، با تو اندازه می‌گیرم
گم میشم تو معنی تو، معنی تازه می‌گیرم
.
سقف‌مون افسوس و افسوس، تن ابر آسمونه
یه افق یه بی‌نهایت، کمترین فاصله‎مونه
.
تو فکر یک سقفم، یک سقف رویایی
سقفی برای ما، حتا مقوایی
.
تو فکر یک سقفم، یک سقف بی‌روزن
سقفی برای عشق، برای تو با من
.
سقفی اندازه‌ی قلب من و تو .. واسه لمس تپش دلواپسی
برای شرم لطیف آینه‌ها .. واسه پیچیدن بوی اطلسی
.
زیر این سقف اگه باشه، می‎پیچه عطر تن تو
لُختی پنجره‌هاش‌و می‌پوشونه پیرهن تو
.
زیر این سقف خوبه عطرِ خود‌فراموشی بپاشیم
آخر قصه بخوابیم، اول ترانه پاشیم
.
ایرج جنتی عطایی
.
.
.
.
چکاوک

کجای این جنگل شب پنهون می‌شی خورشیدکم؟
پشت کدوم سد سکوت پر می‌کشی چکاوکم؟
.
چرا به من شک می‌کنی؟ من که منم برای تو
لبریزم از عشق تو و سرشارم از هوای تو
.
دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقم‌و؟
پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هق‌هقم‌و؟
.
گریه نمی‌کنم نرو، آه نمی‌کشم بشین
حرف نمی‌زنم بمون، بغض نمی‌کنم ببین
.
سفر نکن خورشیدکم ترک نکن من‌و نرو
نبودنت مرگ منه راهی این سفر نشو
.
نذار که عشق من و تو اینجا به آخر برسه
بری تو و مرگ من از رفتن تو سر برسه
.
گریه نمی‌کنم نرو، آه نمی‌کشم بشین
حرف نمی‌زنم بمون، بغض نمی‌کنم ببین
.
نوازشم کن و ببین عشق می‌ریزه از صدام
صدام کن و ببین که باز غنچه می‌دن ترانه‌هام
.
اگر چه من به چشم تو کمم، قدیمی‌ام، گمم
آتشفشان عشقم و دریای پر تلاطمم
.
گریه نمی‌کنم نرو، آه نمی‌کشم بشین
حرف نمی‌زنم بمون، بغض نمی‌کنم ببین
.
ایرج جنتی عطایی
.
.
.
.
کنارم هستی و اما…

کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه
خودت می‌دونی عادت نیست فقط دوست داشتن محضه
.
کنارم هستی و بازم بهونه‌هامو می‌گیرم
میگم وای چقد سرده میام دستاتو می‌گیرم
.
یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی می‌میرم
از این جا تا دم در هم بری دلشوره می‌گیرم
.
فقط تو فکر این عشقم تو فکر بودن باهم
محاله پیش من باشی برم سرگرم کاری شم
.
می دونم که یه وقتایی دلت می‌گیره از کارم
روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوست دارم
.
تو هم مثل منی انگار از این دلتنگیا داری
تو هم از بس منو می‌خوای یه جورایی خودآزاری
.
کنارم هستی و انگار همین نزدیکیاس دریا
مگه موهاتو وا کردی که موجش اومده اینجا
.
قشنگه ردپای عشق بیا بی‌چتر زیر برف
اگه حال منو داری می‌فهمی یعنی چی این حرف
.
می‌دونم که یه وقتایی دلت می‌گیره از کارم
روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوسِت دارم
.
تو هم مثل منی انگار از این دلتنگیا داری
تو هم از بس منو می‌خوای یه جورایی خودآزاری
.
افشین مقدم
.
.
.
.
رویایی

من به دنبال توام یکی دیگه دنبال منه
تو به دنبال کسی هستی که نارو می‌زنه
.
ما همه مثل همیم ما همه سرگردونیم
اونی که عاشقه رو از خودمون می‌رونیم
.
عشق‌مون کنارمون هست ولی نمی‌دونیم
.
اما یه روز میرسه به خودمون برگردیم
روزی که از همه‌ی آدمکا دل‌سردیم

.
قدر لحظه‌های باهم بودن‌و می‌فهمیم
وقتی که دیر میشه می‌فهمیم چقد بد کردیم
.
چی میشه باهم بمونیم خالق افسانه‌ها شیم
میون رابطه‌هامون دنبال چیزی نباشیم
.
کاش بذاریم کینه‌ها از توی قلبامون بره
از ما که چیزی نمی‌مونه به جز یک خاطره
.
عمر ما کوتاه‌تر از اونه که با هم بد بشیم
کاش بتونیم راه عاشق بودن‌و بلد بشیم
.
چی میشه باهم بمونیم خالق افسانه‌ها شیم
میون رابطه‌هامون دنبال چیزی نباشیم

سیامک عباسی
.
.
.
.

شام مهتاب


تو اون شام مهتاب کنارم نشستی
عجب شاخه گل‌وار به پایم شکستی
.
قلم زد نگاهت به نقش‌آفرینی
که صورتگری را نبود این چنینی
.
پریزاد عشق‌و مه‌آسا کشیدی
خدا را به شور تماشا کشیدی
.
تو دونسته بودی چه خوش‌باورم من
شکفتی و گفتی از عشق پرپرم من
.
تا گفتم کی هستی؟ تو گفتی یه بی‌تاب
تا گفتم دلت کو؟ تو گفتی که دریاب
.
قسم خوردی بر ماه که عاشق‌ترینی
توی جمع عاشق، تو صادق‌ترینی
.
همون لحظه ابری رخ ماه‌و آشفت
به خود گفتم ای وای! مبادا دروغ گفت
.
گذشت روزگاری از اون لحظه‌ی ناب
که معراج دل بود به درگاه مهتاب
.
در اون درگه عشق چه محتاج نشستم
تو هر شام مهتاب به یادت شکستم
.
تو از این شکستن خبر داری یا نه
هنوز شور عشق‌و به سر داری یا نه
.
هنوزم تو شب‌هات اگه ماه‌و داری
من اون ماه‌و دادم به تو یادگاری

مینا جلالی
.
.
.
.
من و تو دوتا پرنده

من و تو دو تا پرنده .. تو قفس زندونی بودیم
جای پر زدن نداشتیم .. ولی آسمونی بودیم
.
ابر و بارون‌و می‌دیدیم .. اما دنیامون قفس بود
چشم به دوردستا نداشتیم .. همینم واسه ما بس بود
.
اما یک روز اونایی که .. ما رو با هم دوست نداشتن
تو رو پر دادن و جاتم .. یه دونه آینه گذاشتن
.
من خوش‌باور ساده .. فکر می‎کردم رو‌به‌رومی
گاهی اشتباه می‌کردم .. من کدومم تو کدومی
.
با تو زندگی می‌کردم .. قفس تنگ و سیاه‌و
عشق تو از خاطرم برد .. عشق پر زدن تا ماه‌و
.
اما یک روز باد وحشی .. رویاهام‌و با خودش برد
قفس افتاد و شکست و .. آینه افتاد و ترک خورد
.
تازه فهمیدم دروغ بود .. دنیایی که ساخته بودم
دردم از اینه که عمری .. خودم‌و نشناخته بودم
.
تو تو آسمونا بودی .. با پرنده‌های آزاد
من تن‌خسته رو حتا .. یه دفعه یادت نیفتاد
.
حالا این قفس شکسته .. راه آسمون شده باز
اما تو قفس نشستم .. دیگه یادم رفته پرواز

شایان جعفرنژاد

به این پست امتیاز دهید
دسته بندی : ادبیات و مذهب بازدید 1,144 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php