کد خبر : 243014 تاریخ انتشار : شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۰

حکایت های گلستان سعدی: باب هشتم، آداب 10: رازهای زندگی

تمام رازهای زندگی را با دوستانت در میان مگذار زیرا ممکن است روزی دشمن تو گردند. همچنین آنقدر به دشمنت بدی نکن چرا که ممکن است روزی دوست تو گردند. به دوست گر چه عزیز است راز دل مگشا که دوست نیز بگوید به دوستان عزیز (1) رازی که نهان …

حکایت های گلستان سعدی: باب هشتم، آداب 10: رازهای زندگی

تمام رازهای زندگی را با دوستانت در میان مگذار زیرا ممکن است روزی دشمن تو گردند. همچنین آنقدر به دشمنت بدی نکن چرا که ممکن است روزی دوست تو گردند.

به دوست گر چه عزیز است راز دل مگشا

که دوست نیز بگوید به دوستان عزیز (1)

رازی که نهان خواهی با کس در میان منه و گرچه دوست مخلص باشد که مـران دوسـت را نیز دوستان مخلص باشد، همچنین مسلسل. (2)

خامشی به که ضمیر دل خویش

با کسی گفتن و گفتن که مگوی (3)

ای سلیم آب ز سرچشمه ببند (4)

که چو پر شد نتوان بستن جوی

سخنی در نهان نباید گفت

که بر انجمن نشاید گفت (5)

1- راز دلت را حتی پیش عزیزترین دوستت بازگو نکن، چون او نیز برای بهترین دوستانش بازگو می کند.

2- پیوسته، پی در پی.

3- زبان را نگه داشتن بهتر از آنست که راز دل را بگویی و انتظار رازداری از کسی داشته باشی.

4- ای سلیم: ای نیک سرشت

5- حرفی که در جمع گفتنش جایز نیست در خلوت نیز نباید گفت

پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی»

3.1/5 - (10 امتیاز)
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، داستان کوتاه و بلند بازدید 5,728 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php