چرا ازدواج نمی تواند احساس تنهایی را از بین ببرد؟
چرا ازدواج نمی تواند احساس تنهایی را از بین ببرد؟ ازدواج یک امکان و موقعیت حمایتی نیست و نمی تواند از شما در برابر خطر تنهایی محافظت کند. در یکی از مطالعات تحقیقاتی جدید آمارها نشان می دهند ۶۵ درصد زن وشوهرها احساس تنهایی می کنند در حالی که فقط …
چرا ازدواج نمی تواند احساس تنهایی را از بین ببرد؟
ازدواج یک امکان و موقعیت حمایتی نیست و نمی تواند از شما در برابر خطر تنهایی محافظت کند. در یکی از مطالعات تحقیقاتی جدید آمارها نشان می دهند ۶۵ درصد زن وشوهرها احساس تنهایی می کنند در حالی که فقط ۲۰ درصد کل انسان ها از تنهایی رنج می برند. تنهایی نگرش شما را نسبت به دیگران تغییر می دهد و رابطه و دوستی را بی ارزش نشان میدهد. وقتی در خلا تنهایی فرو می روید نسبت به اطرافیانتان بی توجه، بی عـلاقه و بی تعهد میشوید. به خودتان حق قضاوت می دهید و هرگز برای بقای یک رابطه تلاش نمی کنید. زمانی که آسیب جدی روحی به شما وارد می شود هرگز نمی توانید پذیرای کمک ها و محبت های بی دریغ دیگران باشید.
به نظر می آید ازدواج باید بسیاری از تنهاییهای ما را پر کند. واقعا چرا باید زمانی که رابطه ای را با عشق شروع می کنیم باز هم گرفتار تنهایی باشیم؟ این به نظر غیر ممکن می رسد اما تنهایی و انزوا طلبی در ازدواج به آرامی و در طی سالیان دراز ایجاد می شود.
وقتی بحثها و گفتگوها درباره علایق مشترک، رخدادهای جهان، اهداف، رویاها متوقف میشود و همه مکالماتتان به روزمرگیهایی مثل اینکه«برای بچه شیر خریدی؟ به مامانت زنگ زدی؟ قبضا رو پرداخت کردی»محدود می شود و تمام توجه تان را به مادر یا پدر خوب بودن می دهید طبیعی است که تنهایی ریشه هایش را در وجودتان بدواند. عادتهای متفاوت این فاصله عاطفی را بیشتر پرورش میدهد. مثلا وقتی یکی از شما ساعت ۱۰ شب و دیگری ۲ نیمه شب به رختخواب میروید، وقتی شما فیلمهایتان را تنهایی تماشا میکنید، قرارهای دوستانه و مهمانیهای خانوادگیتان را تنها میروید، باید هم با هجوم احساس تنهایی درگیر باشید.
شما عمیقا تنها هستید عشق و علاقهتان را در رابطه زناشویی از دست دادهاید با این حال بازهم به خاطر ترس از تنهایی در این رابطه میمانید. رابطهای که به خوبی میدانید کارکردش را از دست داده و شما را در خودش رها کرده است.
۱- ابتکار عمل را به دست بگیرید. اگر احساس تنهایی میکنید شک نکنید که همسرتان نیز همین حس و حال را دارد. هر دوی شما در یک سیکل معیوب قرار گرفته اید و فاصله عاطفی تان روز به روز بیشتر می شود. حالا که این موضوع برایتان روشن است سعی کنید فاصله عاطفی را کم کنید. به جای مکالمات روزمره به بحث و گفتگوهای تازه بپردازید. شاید سال هاست که چیزهایی از عواطف و افکارتان را پنهان کرده باشید. نترسید و شروع کننده بحث باشید. انتظار نداشته باشید همسرتان فورا با شما همراهی کند. عادت ها به مرور زمان شکل می گرند و به مرور زمان تغییر می کنند. او حتما بعد از تجربه حس های خوب با شما همراه خواهد شد.
۲- تجربه های مشترک بسازیداگر همسرتان با علاقه فیلمی را تماشا می کند. کنارش بنشینید و همراهیش کنید. ممکن است برایش غیرعادی باشد، حتی ممکن است به شما شک کند. شاید از فیلم خوشتان نیامده باشد با این حال حداقل یک نکته مثبت در فیلم پیدا خواهید کرد. همان را مطرح کنید و درباره اش حرف بزنید.
۳- بعد از چند سال زندگی مشترک، همه ما فکر میکنیم که همه چیز را درباره شریک زندگیمان می دانیم. اما حقیقت چیز دیگری است. آیا شما فکر می کنید همسرتان تمام درونیات و نیازهایتان را می شناسد؟ اگر اینطور است، خیلی خوش اقبال هستید. چشم هایتان را ببندید و به دنیای همسرتان فکر کنید. مطمئن باشید چیز زیادی از آن نمی دانید. پس به همسرتان نزدیک شوید و با هم حرف بزنید. هرچقدر بیشتر از یکدیگر بدانید، احساسات یکدیگر را واکاوی کنید، کمبود ها و احساسات منفی مثل تنهایی از شما فاصله می گیرند.