کد خبر : 234290 تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۹

حکایت های گلستان سعدی: باب چهارم، حکایت 9 – توجه به همسایه

در عقد بیع سرایی متردد بودم؛ جهودی گفت: آخر من از کدخدایان این محلتم وصف این خانه چنانکه هست از من پرس؛ بخر که هیچ عیبی ندارد. گفتم: بجز آنکه تو همسایه منی. خانه‌ای را که چون تو همسایه است ده درم سیم بد‌عیار ارزد لکن امیدوار باید بود که …

حکایت های گلستان سعدی: باب چهارم، حکایت 9 – توجه به همسایه

در عقد بیع سرایی متردد بودم؛ جهودی گفت: آخر من از کدخدایان این محلتم وصف این خانه چنانکه هست از من پرس؛ بخر که هیچ عیبی ندارد. گفتم: بجز آنکه تو همسایه منی.

خانه‌ای را که چون تو همسایه است

ده درم سیم بد‌عیار ارزد

لکن امیدوار باید بود

که پس از مرگ تو هزار ارزد

به این پست امتیاز دهید
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، داستان کوتاه و بلند بازدید 634 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php