کد خبر : 234128
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۱
حکایت های گلستان سعدی: باب چهارم، حکایت 8 – رازدارى
تنی چند از بندگان محمود، گفتند حسن میمندی را که سلطان امروز تو را چه گفت در فلان مصلحت؟ گفت: بر شما هم پوشیده نباشد. گفتند آنچه با تو گوید به امثال ما گفتن روا ندارد. گفت: به اعتماد آنکه داند که نگویم پس چرا همی پرسید. نه هر سخن …
تنی چند از بندگان محمود، گفتند حسن میمندی را که سلطان امروز تو را چه گفت در فلان مصلحت؟ گفت: بر شما هم پوشیده نباشد. گفتند آنچه با تو گوید به امثال ما گفتن روا ندارد. گفت: به اعتماد آنکه داند که نگویم پس چرا همی پرسید.
نه هر سخن که برآید بگوید اهل شناخت
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، داستان کوتاه و بلند
بازدید 449 بار