کد خبر : 233166 تاریخ انتشار : سه شنبه ۷ دی ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۲

حکایت های گلستان سعدی: باب چهارم، حکایت 2 – پرهیز از شماتت دشمن

بازرگانى در یکى از تجارتهاى خود، هزار دینار خسارت دید، به پسرش گفت: این موضوع را پنهان کن، مبادا به کسى بگویى. پسر گفت: اى پدر! از فرمانت اطاعت مى کنم، ولى مى خواهم بدانم فایده این پنهانکارى چیست؟ پدر گفت: تا مصیبت دو تا نشود، 1- خسارت مال 2- …

حکایت های گلستان سعدی: باب چهارم، حکایت 2 – پرهیز از شماتت دشمن

بازرگانى در یکى از تجارتهاى خود، هزار دینار خسارت دید، به پسرش گفت: این موضوع را پنهان کن، مبادا به کسى بگویى. پسر گفت: اى پدر! از فرمانت اطاعت مى کنم، ولى مى خواهم بدانم فایده این پنهانکارى چیست؟

پدر گفت: تا مصیبت دو تا نشود،

1- خسارت مال

2- شماتت همسایه و دیگران.

مگوى انده خویش با دشمنان

که لا حول گویند شادى کنان (1)

1- یعنى: غم خود را با دشمن در میان مگذار که او در زبان به ظاهر از روى دلسوزى، (لاحول و لا قوه الا بالله) به زبان آورد (و عجبا گوید) ولى در دل شادى کند.

پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی»

3.3/5 - (29 امتیاز)
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، داستان کوتاه و بلند بازدید 3,572 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php