کد خبر : 230128 تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۳

حکایت های گلستان سعدی: باب سوم، حکایت 6 – خوردن و نوشیدن به اندازه

یکى از حکیمان فرزانه، همواره به پسرش نصیحت مى کرد که: غذاى زیاد نخور، زیرا سیرى موجب رنجورى است. پسرش در جواب او مى گفت: اى پدر! گرسنگى گشته شدن (یا یک نوع مرگ) است. مگر نشنیده اى که لطیفه گوها گفته اند: با سیرى مردن بهتر از گرسنگى کشیدن …

حکایت های گلستان سعدی: باب سوم، حکایت 6 – خوردن و نوشیدن به اندازه

یکى از حکیمان فرزانه، همواره به پسرش نصیحت مى کرد که: غذاى زیاد نخور، زیرا سیرى موجب رنجورى است.

پسرش در جواب او مى گفت: اى پدر! گرسنگى گشته شدن (یا یک نوع مرگ) است.

مگر نشنیده اى که لطیفه گوها گفته اند: با سیرى مردن بهتر از گرسنگى کشیدن است.

حکیم گفت: اندازه نگهدار، که خداوند مى فرماید:

کلوا واشربو و لا تسرفوا: اعراف 30 بخورید و بنوشید، ولى اسراف و زیاده روى نکنید.

نه چندان بخور کز دهانت برآید

نه چندان که از ضعف، جانت برآید

با آنکه در وجود، طعام است عیش نفس (1)

رنج آورد طعام که بیش از قدر بود (2)

گر گلشکر خورى به تکلف، زیان کند

ور نان خشک دیر خورى گلشکر بود(3)

از رنجور و ناتوانى پرسیدند: دلت چه مى خواهد؟ در پاسخ گفت: آن را خواهم که دلم چیزى را نخواهد.

معده چو کج گشت و شکم درد خاست

سود ندارد همه اسباب راست (4)

1- عیش نفس: مایه زندگى انسان.

2- قدر: اندازه

3- یعنى: اگر گل قند را (که نیروبخش است) بیش از اندازه و طاقتت بخورى، ضرر رساند، و اگر نان خشک را دیر دیر بخورى، در کام تو مانند گل قند، اثر بخش است.

4- یعنى: هر گاه معده به علت پرخوریها فر افتد و منحرف و دردمند شود، درست و خوش بودن همه وسایل زندگى، بى فایده است.

پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی»

4.7/5 - (3 امتیاز)
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، داستان کوتاه و بلند بازدید 2,082 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php