کد خبر : 225767 تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۵ - ۹:۰۹

حکایت های گلستان سعدی: باب دوم، حکایت 15 – علت بهشتى شدن شاه و دوزخى شدن پارسا

یکى از فرزانگان شایسته در عالم خواب پادشاهى را دید که در بهشت است و پارسایى را دید که در دوزخ است، پرسید: علت بهشتى شدن شاه، و دوزخى شدن پارسا چیست، با اینکه مردم بر خلاف این اعتقاد داشتند؟! ندایى (غیبى )به گوش او رسید که: این پادشاه به …

حکایت های گلستان سعدی: باب دوم، حکایت 15 – علت بهشتى شدن شاه و دوزخى شدن پارسا

یکى از فرزانگان شایسته در عالم خواب پادشاهى را دید که در بهشت است و پارسایى را دید که در دوزخ است، پرسید: علت بهشتى شدن شاه، و دوزخى شدن پارسا چیست، با اینکه مردم بر خلاف این اعتقاد داشتند؟!

ندایى (غیبى )به گوش او رسید که:

این پادشاه به خاطر دوستى با پارسایان به بهشت رفت و آن پارسا به خاطر تقرب به شاه، به دوزخ رفت.

دلقت به چکار آید و مسحى و مرقع (1)

خود را ز عملهاى نکوهیده برى دار

حاجت به کلاه برکى داشتنت نیست (2)

درویش صفت باش و کلاه تترى دار (3)

(1) مسحى: کفش مخصوص پارسایان_ دلق و مرقع: لباس پر وصله پارسایان

(2) برک: نوعى گلیم از پشم شتر است که درویشان از آن کلاه و جامه مى سازند.

(3) تترى: کلاه منسوب به تاتار (مغول )

پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی»

به این پست امتیاز دهید
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، داستان کوتاه و بلند بازدید 359 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php