کد خبر : 220416 تاریخ انتشار : شنبه ۶ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۶

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 16 – پاسخ سیاه گوش

از سیاه گوش پرسیدند: چرا همواره با شیر ملازمت مى کنى؟ در پاسخ گفت: تا از باقیمانده شکارش بخورم و در پناه شجاعت او، از گزند دشمنان محفوظ بمانم. به او گفتند: اکنون که زیر سایه حمایت شیر هستى و شکرانه این نعمت را بجا مى آورى، چرا نزدیک شیر …

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 16 – پاسخ سیاه گوش

از سیاه گوش پرسیدند: چرا همواره با شیر ملازمت مى کنى؟ در پاسخ گفت: تا از باقیمانده شکارش بخورم و در پناه شجاعت او، از گزند دشمنان محفوظ بمانم. به او گفتند: اکنون که زیر سایه حمایت شیر هستى و شکرانه این نعمت را بجا مى آورى، چرا نزدیک شیر نمى روى تا تو را از افراد خاص خود گرداند و تو را از بندگان مخلص بشمرد؟

سیه گوش پاسخ داد: هنوز از حمله او خود را ایمن نمى بینم؟

اگر صد سال گبر آتش فروزد

اگر یک دم در او افتد بسوزد

آن کس که ندیم شاه است، گاه ممکن است به بهترین زندگى از امکانات و پول دست یابد، و گاه سرش در این راه برود، چنانکه حکیمان گفته اند: از دگرگونى طبع پادشاهان برحذر باش که گاهى به خاطر یک سلام برنجند و گاهى در برابر دشنامى جایزه بدهند، از این رو گفته اند:

ظرافت بسیار کردن هنر ندیمان است و عیب حکیمان

تو بر سر قدر خویشتن باش و وقار

بازى و ظرافت به ندیمان بگذار

پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی»

3.5/5 - (2 امتیاز)
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، داستان کوتاه و بلند بازدید 575 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php