چگونه در امتحانات الهی پیروز و سربلند خارج شویم؟
امیر مۆمنان در سخنان کوتاه خود یادآور مى شود که، هرگز نباید ازخدا خواست تا ما را به امتحان نبرد; زیرا جهان آفرینش، جهان آزمون است. بلکه باید از خدا خواست که ما را دچار امتحان هایى نسازد که از عهده آن برنیاییم. آن گاه امام انگیزه آزمایش الهى را …
امیر مۆمنان در سخنان کوتاه خود یادآور مى شود که، هرگز نباید ازخدا خواست تا ما را به امتحان نبرد; زیرا جهان آفرینش، جهان آزمون است. بلکه باید از خدا خواست که ما را دچار امتحان هایى نسازد که از عهده آن برنیاییم. آن گاه امام انگیزه آزمایش الهى را به این شکل بیان مى کند: هدف آشکار ساختن صفات خوب و بدى است که به انسان شخصیت مى بخشد; مثلاً در برخى از مردم حساسیت هاى خاصى نسبت به بعضى از حوادث است و در افرادى زمینه ناراحتى به برخى از مسائل مانند داشتن دختر و کمبود مال نهفته است; در حالى که در برخى دیگر نه تنها چنین زمینه اى وجود ندارد; بلکه یک نوع رضایتمندى و خرسندى به تقدیرهاى الهى است. هرگاه این دو گروه به آزمون برده نشوند، این زمینه ها آشکار نمى شود و توان ها به فعلیت تبدیل نمى شود; در نتیجه گروهى از همین مسیر، تربیت کامل انسانى پیدا نمى کنند.
یکی از اهداف آفرینش انسان امتحان او است: قرآن می فرماید:«إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَهٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا
ما انسان را از نطفهاى اندر آمیخته آفریدیم تا او را بیازماییم و وى را شنوا و بینا گردانیدیم.
ما راه را بدو نمودیم یا سپاسگزار خواهد بود و یا ناسپاسگزار. »(انسان , آیه ی 2 – 3)
هم چنین فرموده است :«الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا همان که مرگ و زندگى را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید .» (ملک, آیه ی 2)
حتی آفرینش دیگر اجزا و پدیده های جهان را نیز به انگیزه ی آزمایش انسان می داند:«وَهُوَ الَّذِی خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ وَکَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً ; و او همان است که آسمانها و زمین را در حالى که تخت (سلطنت) او بر آب بود در شش روز (در مدتى مساوى با شش روز روشن یا شش شبانهروز یا شش دوران) بیافرید تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید. » (هود, آیه 7 و نیز ر.ک: کهف, آیه 7; انبیائ, آیه 35; تغابن, آیه 15; محمد, آیه 5; اعراف, آیه 163; انفال, آیه 7; عنکبوت, آیه 3)
خدا که از همه چیز آگاه است، چرا انسانها را امتحان و آزمایش مىکند؟
آزمایش کردن انسان براى فهمیدن است؛ ولى آزمایش کردن خدا براى فهمیدن نیست؛ بلکه براى آن است که از انسان عملى سر زند و پاداش و کیفر بر اساس آن عمل باشد.
مثلا خدا مىداند که فلان شخص در برابر حوادث تلخ و شیرین چه برخوردى خواهد کرد؛ امّا نباید بر اساس این دانش به آن شخص اجر و پاداش دهد. همانگونه که ما مىدانیم فلان خیاط مىتواند بدوزد و یا فلان بنّا مىتواند بسازد؛ امّا هرگز بر اساس این علم به او مزد نمىدهیم، بلکه باید از او کارى سر زند تا استحقاق پاداش داشته باشد.
یا معلّم مى داند که فلان دانش آموز اهل درس خواندن نیست، ولى نمى تواند قبل از امتحان او را مردود قلمداد کند. حضرت على (علیه السلام) مى فرماید: آزمایشات الهى براى علم پیدا کردن خداوند نیست، بلکه براى آن است که بسترى ایجاد شود و از انسان عملى سرزند تا کیفر و پاداش بر مبناى عمل باشد.
ابزار امتحان الهى؛ نعمتها، نقمتها، حوادث و صحنههاى تلخ و شیرین در طول زندگى است. « وَنَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ تُرْجَعُونَ » (انبیاء، 35)
آری اگر امتحانها نباشد، انسان شناخته نمى شود. صبر انسان، در برابر حوادث شناخته مى شود. رضا و تسلیم انسان، در برابر حوادث تلخ شناخته مى شود. قناعت و زهد انسان، به هنگام کمبودها روشن مى شود. تقوى، حلم و ایثار انسان، در امتحانها معلوم مى شود.
امیر مۆمنان در سخنان کوتاه خود یادآور مى شود که، هرگز نباید ازخدا خواست تا ما را به امتحان نبرد; زیرا جهان آفرینش، جهان آزمون است. بلکه باید از خدا خواست که ما را دچار امتحان هایى نسازد که از عهده آن برنیاییم. آن گاه امام انگیزه آزمایش الهى را به این شکل بیان مى کند: هدف آشکار ساختن صفات خوب و بدى است که به انسان شخصیت مى بخشد; مثلاً در برخى از مردم حساسیت هاى خاصى نسبت به بعضى از حوادث است و در افرادى زمینه ناراحتى به برخى از مسائل مانند داشتن دختر و کمبود مال نهفته است; در حالى که در برخى دیگر نه تنها چنین زمینه اى وجود ندارد; بلکه یک نوع رضایتمندى و خرسندى به تقدیرهاى الهى است. هرگاه این دو گروه به آزمون برده نشوند، این زمینه ها آشکار نمى شود و توان ها به فعلیت تبدیل نمى شود; در نتیجه گروهى از همین مسیر، تربیت کامل انسانى پیدا نمى کنند. (نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 93)
چه کنیم که در امتحان الهى پیروز و سربلند شویم؟
1 ـ استمداد و تضرّع به درگاه خداوند.
2 ـ توجه به پاداشهاى صبر و مقاومت در مقابل مشکلات. « وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ … أُولَـئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ » (بقره، 155 و 157)
3 ـ توجه به گذرا بودن تلخىها و شیرینىها.
4 ـ توجه به تاریخ و سرنوشت سعادت آفرین کسانى که در امتحان پیروز شدهاند و سرنوشت تلخ کسانى که در امتحانات الهى مردود شدهاند.
5 ـ توجه به وعدههاى الهى در مورد یارى و گرهگشایى از کسانى که در مشکلات ،خود را نبازند. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا» (شرح، 6)
6 ـ توجه به امدادهاى الهى در زندگى و وفاکردن خداوند نسبت به وعدههاى خود. «وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ» (شرح، 4) ، «إِنَّا کَفَیْنَاکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ» (حجر، 95)
7 ـ توجه به آثار و فواید مثبتى که این تلخىها دارد. از قبیل؛ بیدارى وجدان، رشد علمى و تلاش و پژوهش براى پیداکردن راه حل، شناخت دوست و دشمن، شناخت ظرفیتها و استعدادهاى خود و دیگران.
منابع:
نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 93
پرسش و پاسخ هاى قرآنى (ج1) ـ محسن قرائتی
الهی امین نفیس جان خیلی ممنون ازاین ایمیل رانشانم دادی