کد خبر : 152903 تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۰:۰۱

دکلمه غریبه بدون از مهناز خدریزاده

دکلمه {غریبه بدون….} سلام به فرض که حالتو بپرسم یا سراغتو بگیرم یا احساساتم را شعر کنم وقتی اینگونه که نباید باشی هستی چه فرقی میکند برایم وقتی نامت با نامم یک حرفو هزار دنیای مشترک دارد با هزار واژه و تمکین، تنها خاطرات دیروزمون هست که حالم رو دگرگون …

دکلمه غریبه بدون از مهناز خدریزاده

دکلمه {غریبه بدون….}

سلام به فرض که حالتو بپرسم یا سراغتو بگیرم یا احساساتم را شعر کنم وقتی اینگونه که نباید باشی هستی چه فرقی میکند برایم وقتی نامت با نامم یک حرفو هزار دنیای مشترک دارد با هزار واژه و تمکین،
تنها خاطرات دیروزمون هست که حالم رو دگرگون میکند و،وادارم میکند همه چیز را اینطور به واقعیت بنویسم اگر لابه لایه حرفایم حرف خوشی حس کردی بدون ناخواسته قلم از دستم در رفته نه این که فکر کنی دلم برایت تنگ شده نه فقط دلم خستس حوصله خودش را هم ندارد فقط حالم مثل همون روزاس که باهات قهر میکردم و تو ناخواسته اشکایم را پاک میکردی

مهناز خدریزاده

به این پست امتیاز دهید
دسته بندی : ادبیات و مذهب بازدید 330 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php