کد خبر : 193808 تاریخ انتشار : جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۳:۵۴

ترس، برادر مرگ است؟

محققان می‌گویند ما به ترس نیاز داریم تا در مواقع لازم و در موقعیت‌های خطرناک سیگنال‌هایی به مغزمان بفرستد و ما را از موقعیت خطر نجات ‌دهد. اما همان‌طور که می‌دانید ترس می‌تواند ناخوشایند بوده و مارا از پا بیندازد.  ما نمی‌توانیم ترس را از وجودمان حذف کنیم. محققان می‌گویند …

محققان می‌گویند ما به ترس نیاز داریم تا در مواقع لازم و در موقعیت‌های خطرناک سیگنال‌هایی به مغزمان بفرستد و ما را از موقعیت خطر نجات ‌دهد. اما همان‌طور که می‌دانید ترس می‌تواند ناخوشایند بوده و مارا از پا بیندازد.

ترس، برادر مرگ است؟

 ما نمی‌توانیم ترس را از وجودمان حذف کنیم. محققان می‌گویند ما به ترس نیاز داریم تا در مواقع لازم و در موقعیت‌های خطرناک سیگنال‌هایی به مغزمان بفرستد و ما را از موقعیت خطر نجات ‌دهد. اما همان‌طور که می‌دانید ترس می‌تواند ناخوشایند بوده و مارا از پا بیندازد. از طرفی نترس و بی‌باک بودن به‌معنای نابود کردن و از‌میان برداشتن ترس نیست. در‌واقع نترس بودن یعنی اینکه بدانیم چطور ترس را کنترل کنیم. اغلب اوقات ما اوضاع را وخیم‌تر از آنچه واقعا هست نشان می‌دهیم و ترس درونی‌مان را بیشتر می‌کنیم. تداوم احساس ترس درونی در بسیاری از افراد در طولانی‌مدت به اختلالات شخصیتی منجر می‌شود. برای جلوگیری از بروز چنین مسائلی بهتر است به نکاتی که در این مطلب به آن اشاره می‌کنیم دقت کنید.

ترس، برادر مرگ است؟
ترس با مغز ارتباط زیادی دارد، محققان دریافته‌اند که شبکه‌های مشخص و متمایزی در مغز وجود دارد که از اعماق سامانه عصبی حسی کنترل شده و به قشر قدامی و پسین مغز می‌رسد. وقتی این شبکه‌ها به‌طور الکتریکی و شیمیایی تحریک می‌شوند، حتی در نبود شرایط محرک ترس، می‌توانند آن را تولید کنند. درواقع ظرفیت ترسیدن بخشی از عملکرد طبیعی مغز است.

ترس چگونه بروز می‌کند
ترس دامنه گسترده‌ای دارد، مثلا می‌تواند خفیف بوده یا فرد را از پا بیندازد یا می‌تواند در قالب پیش‌بینی نتایج یک چکاپ پزشکی تا شنیدن خبرهایی درباره حملات تروریستی بروز کند. رویدادهای رعب‌آور می‌تواند تاثیر دائمی بر مداربندی مغزی بگذارد که به اقدامات پزشکی تخصصی نیاز خواهد داشت. با این همه استرس مزمن، انواع ترس با شدت کم که در قالب جریان تشویش خود را نشان می‌دهد، نگرانی مداوم و احساس عدم امنیت روزانه می‌تواند بسیار حاد بوده و در طول زمان بر سلامت روانی و فیزیکی شما تاثیر بگذارد.

ترس‌های آموختنی کدامند؟
بخشی از ترس شمّی و بخشی آموختنی است. بعضی ترس‌ها هم غریزی‌اند مثلا درد به‌طور غریزی باعث ایجاد ترس می‌شود و این به‌خاطر مفهوم بقاست. سایر ترس‌ها را یاد می‌گیرید مثلا یاد می‌گیرید که از یکسری افراد، مکان‌ها یا موقعیت‌ها بترسید و این به‌خاطر ارتباط منفی و تجربه‌های مربوط به گذشته است. بعضی ترس‌ ها هم اشاعه و تبلیغ می‌شوند مثلا هنجارهای فرهنگی اغلب عنوان می‌دارد که آیا باید از چیزی ترسید یا نه.

خودتان را قوی کنید
طی فرایندی به‌نام «نیرومندسازی»، واکنش شما نسبت به ترس افزایش خواهد یافت، البته اگر در وضعیت ترس باشید. وقتی خود را برای ترس آماده کنید، حتی عادی‌ترین اتفاقات هم برای‌تان ترسناک خواهد بود. مثلا اگر از پرواز می‌ترسید، حتی جزئی‌ترین آشفتگی باعث افزایش فشار خون شما خواهد شد یا هر چه بیشتر نسبت به امنیت کاری خود نگران باشید، زمانی که رئیس‌تان برای یک نشست عادی به شما زنگ بزند بیشتر استرس خواهید داشت و عرق می‌کنید.

تصویر سازی را فراموش کنید!
بخش زیادی از ترس مربوط به تصویرسازی است، بنابراین می‌تواند در نبود یک چیز وحشت‌آور هم افزایش پیدا کند. درواقع، از آنجایی که مغز ما بسیار موثر و کارآمد است، شروع می‌کند به ترسیدن از یکسری عوامل محرکی که اصلا وحشتناک نیستند یا اصلا وجود ندارند. درواقع ما به این دلیل وحشت می‌کنیم که فکر می‌کنیم آنچه را که تصویرسازی کرده‌ایم به‌وقوع خواهد پیوست. برخی عصب‌شناسان معتقدند که انسان‌ها ترسوترین مخلوقات روی زمین هستند و این به‌خاطر قابلیت ما در یادگیری، فکر کردن یا ایجاد ترس در ذهن‌مان است.

چطور با ترس مقابله کنید؟
کارهایی که ترس باعث می‌شود انجام دهید به چهار نوع تقسیم می‌شوند؛ بی‌حرکت و ثابت ماندن، جنگیدن، فرار یا وحشت. ثابت ماندن یعنی از کاری که در حال انجام آن هستید دست می‌کشید و روی عوامل محرکی که توأم با ترس هستند تمرکز کرده تا تصمیم بگیرید در مرحله بعد باید چه کار کنید. در مرحله بعد تصمیم می‌گیرید فرار کنید یا بجنگید. درواقع تصمیم می‌گیرید با آن روبه‌رو شوید ‌یا به‌دنبال انجام کار دیگری باشید. وقتی ترس کاملا تمام وجودتان را فرا گرفت، شما وارد مرحله وحشت کردن و ترسیدن می‌شوید، درواقع هیچ کاری انجام نمی‌دهید. اگر به‌طور پیوسته در حال وحشت باشید، به‌تدریج به فردی ناامید و افسرده تبدیل خواهید شد.

هراس واقعی‌تر، فعالیت پرخطرتر
ما نسبت به خطرهای واقعی و آنهایی که تصویرسازی کرده‌ایم واکنش‌های متفاوتی نشان می‌دهیم. در‌واقع ترس‌ها و هراس‌هایی که تصویرسازی شده‌اند، می‌توانند ما را از پا بیندازند. ترسیدن از تمام اتفاقات بد که ممکن است در آینده رخ دهد یا ندهد، باعث نگرانی زیاد شما شده و باعث می‌شود اقدام چندانی نتوانید انجام دهید. از طرفی ترس‌های واقعی می‌توانند به جنون بینجامند. وقتی ترس و هراس‌ قریب‌الوقوع و قابل شناسایی باشد، بلافاصله وارد عمل می‌شوید. به‌خاطر همین است که بیشتر افراد بعد از یک ترس شدید مثلا در زمینه سلامت جسمانی‌شان (مثل‌حمله قلبی) سریعا عادات غذایی خود را تغییر می‌دهند. اگر می‌خواهید نیروهای خود را برای نبرد آماده کنید، باید خود را به خطر بیندازید.

افراد شجاع چگونه بر ترس خود غلبه می‌کنند؟
احتمالا پیش خود فکر می‌کنید که افراد شجاع و بی‌باک از هیچ چیزی نمی‌ترسند. اما اشتباه می‌کنید. افراد شجاع مانند سایر افراد می‌ترسند. درواقع این ترس آنهاست که آنها را شجاع می‌کند نه نبود آن. آنها فقط به شکل متفاوتی نسبت به دیگران ترس خود را کنترل و مدیریت می‌کنند. نترس بودن به معنای این است که بدانیم چگونه از ترس استفاده مثبت کنیم. فکر می‌کنید افراد بی‌باک و نترس چگونه این کار را انجام می‌دهند؟ بهتر است به این راهکارها توجه کنید:

ترس‌تان را بشناسید
افراد بی‌باک و نترس از این مسئله نمی‌ترسند که بخواهند از چیزی بترسند. آنها از اقرار ترس خود احساس راحتی می‌کنند. درواقع آنها می‌دانند که ترس با سیستم عصبی ما مرتبط بوده و درنتیجه نمی‌توان آن را ساکت یا خاموش کرد. آنها می‌دانند که نقش ترس، هشدار دادن و محافظت کردن است نه ترساندن و پیشگیری. درواقع ترس، دشمن‌شان نیست، بلکه در شرایط پرخطر به چشم دوست و حامی به آن نگریسته و در راه رسیدن به هدف، به آنها اطمینان خاطر می‌دهد.

ترس‌تان را رمزگشایی کنید
افراد نترس و بی‌باک رمز کار ترس را می‌دانند. آنها می‌توانند تشخیص دهند که ترس نوعی تجربه پیچیده است که از مولفه‌های برهم کنشی فیزیکی، احساسی و روانی ساخته شده است. آنها می‌دانند که ترس چیزی فراتر از احساس نگرانی و وحشت است، درواقع این افکار خود آنهاست که می‌تواند اتفاقات را به چیزهایی ترسناک‌تر از آنچه هستند، تبدیل کند و باعث تشدید ترس شود. درواقع فعالیت خود آنها می‌تواند میزان و حد ترس و تاثیر آن بر زندگی‌شان را تعیین کند.

این متد را تجربه کنید
وقتی ترس زیاد می‌شود، افراد بی‌باک و نترس نمی‌گذارند این وضعیت طولانی شود. آنها به‌دنبال منشا این ترس می‌گردند. افراد بی‌باک متوجه‌اند چیزی که از آن می‌‌ترسند مهم نیست، بلکه علت آن اهمیت دارد. سه دلیل وجود دارد که نشان می‌دهد چرا از چیزی می‌ترسید:

بیولوژی: بدن شما طوری طراحی شده که از آن اتفاق یا چیز می‌ترسید. درواقع چیزهایی هستند که به‌طور ژنتیک مستعد ترسیدن از آنها هستیم یا در صدر این فهرست قرار دارند.

تجربه گذشته:چیزی که شما را در گذشته بسیار می‌ترسانده است. ترس را می‌توان یاد گرفت و آن را در خود شرطی کرد. مثلا اگر تجربه تصادف بدی با ماشین دارید، احتمال دارد که از رانندگی بترسید.

پیش‌بینی: شما نگران آینده هستید. ترس زمانی خود را نشان می‌دهد که انتظار داشته باشید معضل یا گرفتاری یا فعالیت‌های شما نتایج جدی و مخربی بر زندگی، سلامت، آزادی، رابطه و عزت نفس شما به‌همراه داشته باشد.

پادزهر ترس چیست؟
پادزهری بهتر از اعتماد به نفس برای مقابله با ترس نیست. هرچه نسبت به قابلیت و توانایی‌های خود در ارتباط با مدیریت آنچه شما را می‌ترساند اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید، احساس اطمینان‌خاطر و امنیت بیشتری خواهید داشت. تقویت اعتماد به نفس حاصل کسب دانش و اطلاعات، تبحر در مهارت‌ها و به‌دست آوردن تجربه است. افراد بی‌باک و نترس وقت خود را برای نگرانی درباره سناریوهای مربوط به بدترین حالات و اوضاع سپری نمی‌کنند، بلکه خود را برای آن آماده می‌کنند.

آنها برنامه‌ریزی می‌کنند و نقشه پشتیبانی دارند. آنها می‌دانند که در صورت عدم موفقیت برنامه، چه کاری انجام دهند. افراد نترس و بی‌باک بی‌آنکه بخواهند اقدامی بیش از حد و اندازه انجام دهند یا آنکه بیش از حد تعمق کرده یا برای خود اشتغال فکری ایجاد کنند، آمادگی بیشتری برای روبه‌رو شدن با آن پیدا می‌کنند.

به این پست امتیاز دهید
دسته بندی : جالب و خواندنی ، سرگرمی بازدید 570 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php