کد خبر : 107426 تاریخ انتشار : شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۴

با عشق یک طرفه چه باید کرد؟

با عشق یک طرفه چه باید کرد؟ دختری ۲۲ ساله هستم. عاشق یکی از همکلاسی هایم شدم اما او اطلاعی از این موضوع ندارد. خواستگارهای زیادی داشتم ولی همه آن ها را با همکلاسی ام مقایسه می کنم و به آن ها جواب منفی می دهم.همه فکرم فردی شده است …

با عشق یک طرفه چه باید کرد؟

با عشق یک طرفه چه باید کرد؟

دختری ۲۲ ساله هستم. عاشق یکی از همکلاسی هایم شدم اما او اطلاعی از این موضوع ندارد. خواستگارهای زیادی داشتم ولی همه آن ها را با همکلاسی ام مقایسه می کنم و به آن ها جواب منفی می دهم.همه فکرم فردی شده است که حتی شاید به من فکر هم نمی کند! آیا اشتباه می کنم اگر تا اتمام درسم به امید اینکه او به خواستگاری ام بیاید ازدواج نکنم؟روز و شب به فرد مورد علاقه اش فکر می کند. در همان نگاه اول عاشق شده است و حالا نمی تواند این علاقه شدید را فراموش کند. زندگی بدون فرد مورد علاقه اش را غیرممکن می داند در حالی که نظر فرد مورد علاقه اش را درباره خودش نمی داند.به چنین افرادی که اصطلاحاً دچار عشق یک طرفه شده اند، توصیه می شود، با دقت این مطلب را بخوانند تا با توجه و آگاهی از نکات ذکر شده بهترین تصمیم را برای خوشبخت شدن در زندگیشان بگیرند.

عشق یا توهم علاقه!؟

در گام اول بهتر است نگاه واقع بینانه ای به موضوع عشق به همکلاسیتان داشته باشید و معنی دقیق این عشق را برای خودتان ترجمه کنید؛ به عنوان مثال آیا این عشق، با یک نگاه به وجود آمده، یا بر اساس دارا بودن ویژگی های یک همسر محبوب و ایده آل از سوی شخص مورد نظر، در ذهن و قلب شما پدیدار شده است یا عشق به معنای شیفتگی زیاد برای مصاحبت با اوست که اگر این امر تحقق نیابد، باعث می شود که در فراقش زندگیتان با سختی و خطر همراه شود؟ واقعا اینکه شما عاشق شدید به چه معناست؟تجربه نشان داده و علم روان شناسی ثابت کرده است بسیاری از این گونه عشق ها، حقیقی نیست و تنها توهم است که در شرایطی خاص ایجاد می شود و بسته به شرایط هم بسیار زودگذر است .این توهم علاقه بر اثر عوامل غیر حقیقی مثل مشاهده یک فیلم رمانتیک یا خواندن رمان و داستان های عاشقانه است.این نوع عشق در آقایان بر اساس میل به زیبایی و کمال طلبی ایجاد می شود و در بانوان به خاطر نیاز به توجه و محبت و میل به وجود یک تکیه گاه. لذا از شما مخاطب محترم استدعا دارم در همین گام اول، حتما با واقع نگری در معنای عشق و حقیقت حس خودتان، آینده تان را از باتلاق توهم نجات دهید.

عواقب جواب منفی به خواستگارهای خوب

گام دوم این است که کمی به خودتان فکر کنید و اینکه با رد کردن نامعقول خواستگارهای خوبتان کم کم به خاطر بالارفتن سن، شرایط و فرصت ازدواج موفق را از دست می دهید و از سوی دیگر، این میل و علاقه به شخصی که به قول خودتان حتی ممکن است به شما فکر هم نکند، باعث بی ارزش شدن و وارد آمدن آسیب ها و لطمات فراوانی بر پیکره احساس و روانتان می شود.طبیعی است که در این شرایط عقل حکم می کند، آدمی از این پیامدهای منفی دوری کند.

مسئولیت این ازدواج را بپذیرید

در گام سوم با شجاعت تمام این موضوع را بپذیرید که اگر آن پسر از همه نظر برای شما ایده آل باشد به خواستگاریتان بیاید و ازدواج هم صورت بگیرد، باز هم بعد از مدتی ممکن است معایب و بدی هایش برای شما آشکار شود و یا نظر شما تغییر کند و او تمام مسئولیت این انتخاب را به گردن شما بیندازد و خود از زیر بار پذیرفتن واقعیت ها شانه خالی کند.چرا که این شما بوده اید که ابتدا به او اظهار علاقه کرده اید. در این صورت شما چه خواهید کرد؟ آیا عواقب تصمیم نادرست و نابود ساختن جوانی، زندگی و آینده خود را می توانید بپذیرید و تحمل کنید؟ آنجاست که پشیمانی به سراغتان خواهد آمد که سودی نخواهد داشت. من این توصیه را به جوانان بسیاری ارائه کرده ام ولی توجهی نکردند و پس از مدت کمی، با شکست مواجه شدند.

5/5 - (1 امتیاز)
دسته بندی : روابط عاشقانه ، زناشویی بازدید 825 بار
دیدگاهتان را بنویسید

م،ر در تاریخ 22 شهریور 1394 گفته : پاسخ دهید

سلام من دختری ۲۴ساله ام که نمیدونم ازکجا بگم امابهتره سه سال پیش شروع کنم که ۲۱سالم بود درست موقعی ازعمرم که به تفکر وشناخت ازخودم رسیدم وفهمیدم چه ذاتیاتی دارم وراه درست زندگیم روانتخاب کردم وراهی جز راه راستی که خداوند رضایت داره نبود نیست علاقه ام به معنویات بیشتر وبیشترمیشد درهمون روزها ازندگیم گاه وگداری برادراز یکی ازدوستاش توخونه صحبت میکرد البته قبلا هم صحبت میشدازاین دوست برادرم اما قبلافقط قبول داشتم که پسر خوبیه وتوزندگیم بهش فک نمیکردم ولی ازوقتی که من تغییرکرده بودم نمیدونم چرا اما صفات خوبش وخاکی بودنش واما بیشترازهمه بادینو ایمان بودنش روکه از برادرم میشنیدم خوشم میمود که گوش کنم دربارش کلا ازآدمهای باایمان وخداترس خوشم میومد اما نمیدونم چی شد که به این آقا فک کردم کم کم داشتم بهش علاقه‌مند میشدم اما گاهی میخواستم بیخیال شم ومیگفتم اون دوست برادرمه نمیشه اما نشد که بیخیال شم چون خیال نبود علاقه ای پاک ودوست داشتنی بود وبرای من خیلی زیبا،من بااین علاقه نسوختم بلکه خیلی چیزارو ساختم من سیکل داشتم اما با این علاقه به درس علاقه مند شدم دوباره شروع کردم الان دیپلمو گرفتم وکنکورم دادم وقصد دانشگاه رفتن دارم من همیشه به شعرعلاقه داشتم اما الان بااین علاقه زیبام شعرهای زیبایی نوشتم ودارن بیشتروبیشترمیشن اما من که داره میشه سه سال با یک علاقه زندگی کردم باعلاقه کسی که هیچ وقت تا پای در خونمون هم نمیاد از ادبش نه توی هیچ جایی میبنمش ونه هیچجا سر راهم خدا قرارش داده وفقط ازخدا خواستمش چون حس میکنم مرد آرزوی منه کسیه که به من نزدیکه به اخلاقم و… خود برادرم هم اون روبین دوستاش بیشتر قبول داره ،من فقط یکبار اوایل علاقم درمورد موضوعی که درباره برادرم بود با ایشون تلفنی تماس گرفتم وکمک خواستم ویکبارهم اتفاقی بابرادرم جایی بودیم که ایشون زنگ زد واومد یه وسیله ای رو گرفت ورفت من رو دید اما انگار ندید شاید ازحیاش شاید بخاطر برادرم یاشاید اصلا به من فکر نمیکردوقطعا هم نکرده ومن الان موندم و سه سال انتظار که شاید یه روزی سر راهم قرار بگیره تو کجا نمیدونم اما سه ساله آرزو دارمش که غیرازاون فک نمیکنم کسی منو بفهمه من پیشنهادهامو رد کردم چون اونو میخواستم وخصوصیات اون آرزوی دل من بود نجابت واقعا بامرام شوخ طبع ودوست داشتنی در دل همه وخیلی وقتها خواستم دل بکنم ازاین علاقه فقط بخاطر اینکه شاید خدا قسمتم نکرده نه بخاطر کس دیگه یا چیز دیگه ،اما باز باخودم گفتم اماشاید خدا الان به صلاحم نمیدونه شاید باید صبر کنم تا روزش فرا برسه ،خدا شاهده که به خودش توکل دارم وهمیشه میگم خداجون اگه تو نخوای خودتم این احساس پاک کن ازدلم نشونه تو نشونم بده اگرم میخوای باز بانشونت متوجهم کن ورهام نکن ،اما هیچ جوری پاک نمیشه ازدلم وبه همین خاطر هم میگم شاید قسمت باشه منتظرشدم از دانشگاه تموم بشه شد اما دوباره از شهرمون دور شد رفت سربازی الان ۸ماه خدمته وجالبشم اینه که ازاون خبر به گوشم میرسه والان همچنان علاقه مند این پسر حاجی هستم ونمیدونم باز منتظر باشم یا ……..لطفا لطفا لطفا راهنمایی

ali در تاریخ 22 شهریور 1394 گفته : پاسخ دهید

سلام، سوالتونو اینجا مطرح کنید: http://www.mihanfal.com/?attachment_id=66323

css.php